در گفت‌و‌گو با کارشناسان حوزه اوراسیا و مسائل بین‌الملل تصریح شد:

تشدید بن‌بست ارتباطی منطقه آزاد ارس با ایجاد کریدور زنگه‌زور در سایه ضعف سیاست راهبردی ایران

درحالی که طرفداران دیپلماسی خارجی دولت سیزدهم با شور شعف، حضور مقتدرانه ابراهیم رئیسی در امریکای لاتین و آفریقا را جشن گرفته‌اند؛ تحولات ژئوپلیتیک در مجاورت مرزهای شمال‌غرب ایران یعنی قفقاز جنوبی؛ به صورت نگران کننده‌ای بر علیه منافع استراتژیک ایران جریان دارد.

به گزارش اخبار مناطق آزاد، این وضعیت وقتی خطرناک‌تر می‌شود که ایران، تنها نقطه اتکایی متصور خود را روسیه قلمداد کند؛ کشوری که اخیرا بدون هیچ توضیح قانع کننده‌ای، در بیانیه مشترک خود با کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس، تمامیت ارضی کشورمان را مورد خدشه قرار داد. بنابراین نباید در مسائل راهبردی قفقاز جنوبی، رعایت مصالح ایران را از جانب روسیه انتظار داشت. این موضوع البته در سخنان اخیر مشاور ارشد رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز موردتوجه ضمنی قرار گرفته است و دکتر ولایتی با ساده‌سازی قابل‌‌تامل؛ امضای روسیه پای بیانیه مشترک خود با دول عربی و انکار حاکمیت مطلق ایران بر جزایر سه‌گانه را «ساده‌نگری» روسیه به برخی موضوعات و مناطق مرتبط با ایران قلمداد کرده است. مشاور مقام معظم رهبری در حوزه بین‌الملل همچنین در ارتباط با مسائل حوزه قفقاز عنوان کرده است که این تحولات را پیش از آن‌که با محوریت دنیای ترک و پانترکیسم بخواهیم ارزیابی کنیم، باید آن را در امتداد توسعه حوزه نفوذ ناتو بدانیم. هرچند در هر دو حالتی که دکتر ولایتی بیان می‌کنند، نتیجه به نفع ایران نیست؛ اما از برداشت ایشان می‌توان چنین استفاده کرد که وی با پررنگ کردن موضوع گسترش ناتو، می‌خواهد نظر روسیه را به حساسیت شرایط جلب نماید.

امروز «کریدور زنگه‌زور» اسم رمز یک تحول عمده ژئوپلیتیک در قفقاز جنوبی است. زنگه‌زور فقط یک راه ارتباطی نیست؛ بلکه نقشه‌راه کلان تغییرات مهم در عرصه‌های راهبردی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی می‌باشد. کشورهای آذربایجان، ترکیه، اسرائیل، انگلیس، آمریکا و اروپا می‌کوشند با سوء‌استفاده حداکثری از شرایط جاری روسیه گرفتار در باتلاق اوکراین و تحریم اقتصادی، ایران درگیر با بحران اقتصادی، اختلافات سیاسی و اجتماعی داخلی، انزوای بین‌المللی و سرگشتگی در تدوین راهبرد اصولی نسبت به منطقه قفقاز جنوبی؛ نظم منطقه‌ای نوینی را با مشارکت اجباری ارمنستان شکل داده و با حذف کامل ایران از جریان امور قفقاز جنوبی و تضعیف موثر جایگاه روسیه، منافع درازمدت خود را تامین نمایند. درواقع پس از راه‌اندازی کریدور زنگه‌زور طبق تعریف آذربایجانی؛ ائتلاف متفقین غربی-‌ترکی به تقسیم غنائم خواهند پرداخت. یقینا بیشترین امتیازات راهبردی نصیب ترکیه خواهد شد؛ کشوری که بازی در صفحه شطرنج ژئواکنومیک جهان را با رهبری اردوغان به خوبی یاد گرفته است. پیروزی مجدد او در رقابت‌های اخیر ریاست جمهوری ترکیه، در حقیقت پیروزی روایت پانترکیستی توسعه جغرافیایی-‌اقتصادی است. به همین جهت اولین سفر او بعد از پیروزی در انتخابات، به آذربایجان انجام گرفت.

روسیه اما از بازی پیچیده آذربایجان با مهره ترکیه و اروپا، به شدت کلافه است. با اتمام جنگ دوم قره‌باغ، روسیه طبق بیانیه نوامبر۲۰۲۰، می‌خواست بساط شراکت با ترکیه و آذربایجان را با چشم‌پوشی بر منافع ارمنستان و ایران شکل دهد؛ اما امروز آذربایجان، اروپا را وارد صحنه معادلات دیپلماتیک قفقاز کرده است. ‌دیدار سه‌جانبه اخیر رهبران جمهور آذربایجان، ارمنستان و شورای اروپا در بروکسل با موضوع نقشه‌راه صلح ارمنستان و آذربایجان، با روایت اروپایی آن؛ عکس‌العمل روسیه را دربر داشت و وزارت خارجه روسیه تلویحا آذربایجان را به عدم‌پایبندی به بیانیه نوامبر۲۰۲۰ متهم نمود. اما واکنش وزارت خارجه آذربایجان نیز به موضع روسیه جالب‌تر بود؛ چراکه نگاه روسیه را نگران کننده و ناراحت کننده تعریف کرد. جمهوری آذربایجان نیز متقابلا روسیه را به سستی در اجرای مفاد بیانیه نوامبر۲۰۲۰ و حمایت از ارمنستان متهم نمود.

به هرحال روسیه مجبور است در بین کشورهای درگیر در حوزه قفقاز علی‌رغم حمایت اعلامی از فرمت‌۳+۳، (یعنی سه کشور درون منطقه قفقاز جنوبی به‌علاوه ایران، روسیه و ترکیه) به دلیل شرایطی که در آن گرفتار شده است؛ بیشتر از قبل، در مورد آذربایجان و ترکیه جانب احتیاط را رعایت کند و چشم‌پوشی بر منافع ایران در منطقه را کم‌هزینه‌تر از مخالفت با روایت ترکی از نظم جدید منطقه‌ای قفقاز بداند. به همین سبب نیز آینده منافع راهبردی ایران در قفقاز جنوبی در صورت اتکا به روسیه و انتظار پایبندی به شراکت درازمدت با آن کشور در این حوزه، انتظاری شدیدا بیهوده و خطرناک می‌باشد.

هرچند سیر تحولات و آینده محتمل آن، ایجاب می‌کند ایران نیز جانب احتیاط را برای ادامه ارتباط با روسیه نگه دارد. ایران در زمان وقوع جنگ دوم قره‌باغ، برداشت ادراکی واقع‌بینانه و درستی از روند تحولات، نتایج جنگ و تبعات آن نداشت.

پس از آن نیز، متاسفانه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در حوزه قفقاز عمدتا چند قدم عقب‌تر از سایر طرف‌های درگیر بود. درحالی که وزیر امورخارجه ایران در سفر به باکو، درخواست بازنگری آذربایجان در نحوه مناسبات خود با ایران را می‌کند و به حرف‌های مبهم طرف آذری قانع می‌گردد. اما تا پای وزیر امورخارجه به تهران نرسیده است، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی در سواحل خزر ورزش صبحگاهی می‌کند و وزیر دفاع آذربایجان در برابر او تعظیم می‌نماید. این وضعیت یعنی آذربایجان با تمام ظرفیت‌های اندک استراتژیک خود نسبت به ایران، خود را بی‌نیاز از رعایت مصالح همسایگی می‌بیند. توافق وزیر جنگ اسرائیل با مقامات امنیت مرزی آذربایجان و اعلام رسیدن به توافقات عمیق درخصوص همکاری‌های امنیتی، هیچ معنایی جز این ندارد که اسرائیل بی‌وقفه در حال بسط حضور نامشروع و مضر خود در بیخ گوش ایران است و‌ خبرنگار صدا‌و‌سیمای ما در این شرایط خاص، آفریقا را دروازه ورود به شرق می‌داند! هرچند آفریقا ظرفیت‌های اقتصادی غیرقابل انکاری دارد، اما با ادامه وضعیت جاری در قفقاز جنوبی، منافع ژئوپلیتیک، منافع اقتصادی و امنیتی ایران در خطر فزاینده‌ای می‌باشد.

جدای از منافع کلان ایران در حوزه قفقاز جنوبی، کشورمان در امتداد مرزهای شمال‌غرب، برنامه‌های اقتصادی متعددی را پیگیری می‌کند که آینده آنها نیز شدیدا تحت‌تاثیر شرایط موجود و آتی در آن سوی مرزها است. فی‌المثل ایران در مرزهای گفته شده، سه منطقه آزاد تجاری-‌صنعتی را ایجاد کرده است. مهم‌ترین این مناطق، ‌منطقه آزاد تجاری-‌صنعتی ارس می‌باشد. منطقه‌ای که قبل از اخذ عنوان «آزادی» نیم‌بند؛ خود مرکز تجاری-‌ترانزیتی مهم و بین‌المللی بود. با بسته شدن مسیر ریلی متصل به سیستم ریلی شوروی سابق، در اثر جنگ اول قره‌باغ، جلفای پیشین و ارس فعلی، موقعیت موثر اقتصادی خود را از دست داده و در یک بن‌بست ارتباطی برون‌سرزمینی گرفتار می‌باشد. این درحالی است که بعد از سه‌دهه انتظار جهت تعیین‌تکلیف موضوع قره‌باغ و بازگشایی مسیرهای ارتباطی، امروز اوضاع بسیار پیچیده‌تر و مبهم‌تر از شرایط پیشین می‌باشد.

راه‌اندازی کریدور زنگه‌زور، ضعف‌ زیرساخت‌های ارتباطی درون‌منطقه‌ای، به‌همراه سرنوشت مبهم ارتباطات خارجی منطقه آزاد ارس، مسئله‌ای است که در این شماره از نشریه به آن پرداخت شده است.

در گزارش پیش‌روی، با سه تن از کارشناسان‌ ارشد حوزه اوراسیا، بین‌الملل و مسائل مناطق آزاد گفت‌و‌گو کرده‌ایم. دکتر محمود شوری معاون موسسه مطالعاتی ایراس، دکتر ولی کالجی پژوهشگر ارشد مسائل اوراسیا و دکتر ایرج حاتمی کارشناس ارشد حوزه زیرساخت‌های مناطق آزاد و معاون فنی و زیربنایی پیشین سازمان منطقه آزاد ارس؛ صاحب‌نظرانی هستند که در این گزارش افتخار کسب نظرات آنها را پیدا کرده‌ایم که در ادامه ملاحظه می‌فرمایید.

 

محمود شوری، کارشناس ارشد مسائل روسیه:

ایران مخالف تغییر ژئوپلیتیک و تغییر مرزبندی‌های موجود بین‌المللی است

محمود شوری معاون موسسه مطالعات ایران و اوراسیا و کارشناس ارشد مسائل روسیه در گفت‌وگو با نشریه، به سوالاتی پیرامون میزان توافق روسیه برای ایجاد کریدور زنگه‌زور، آینده نظم منطقه قفقاز جنوبی و تحولات قفقاز پاسخ داد.

طبق گفته این کارشناس؛ ایران مخالف تغییر ژئوپلیتیک و تغییر مرزبندی‌های موجود بین‌المللی است و با دسترسی جمهوری آذربایجان به نخجوان مخالفتی ندارد.

شوری، در پاسخ به این سوال که آیا روسیه برخلاف ایران موافق ایجاد کریدور زنگه‌زور یا تورانی است، گفت: وقتی صحبت از کریدور زنگه‌زور می‌شود، ما باید چند موضوع را از هم جدا کنیم. اول بحث مسیر دسترسی از خاک اصلی آذربایجان به نخجوان است که براساس توافق ۹ماده‌ای که نوامبر۲۰۲۰ بین آذربایجان و ارمنستان و سمت روسیه و ترکیه صورت گرفته، این موضوع امری پذیرفته شده است. درخصوص بحث دسترسی باید گفت که در ازای کریدور لاچین که ارمنستان به منطقه قره‌باغ را وصل می‌کند، قرار شد که در جنوب هم این دسترسی به آذربایجان داده شود. البته در مورد اول، بحث کریدور مطرح بود؛ اما در مورد دوم هیچ عنوانی از کریدور مطرح نشده؛ لذا یک مجموعه‌ای از اختلاف‌ها و تفاوت دیدگاه‌ها به‌وجود آمد. آذربایجانی‌ها معتقدند که زنگنه‌زور باید یک کریدور باشد. طبیعتا کریدور معنایش این است که جمهوری آذربایجان بر این مسیر باید حالت حاکمیتی داشته باشد، درحالی که در توافق ۹ماده‌ای، چنین چیزی نیامده؛ بلکه تنها مسیر دسترسی است؛ یعنی آذری‌ها از خاک ارمنستان می‌توانند به نخجوان دسترسی داشته باشند. این اختلاف نظرها هست و نظر روسیه هم همان چیزی است که آنها در همان توافق نوامبر‌۲۰۲۰ انجام دادند.

وی تاکید کرد: اینجا خیلی بحث اختلاف‌نظر ایران و روسیه در ارتباط با بحث کریدور نیست. به هرحال این تفاوت نگاه وجود دارد‌، ایران به هیچ‌وجه این مسئله را نمی‌پذیرد که دسترسی آذربایجان حاکمیتی باشد؛ یعنی بخشی از سرزمین ارمنستان را قطع کند و طبیعتا دسترسی ایران به ارمنستان نیز از این طریق قطع می‌شود. این موضوع را ایران به این دلیل نمی‌پذیرد که حاضر نیست شرایط ژئوپلیتیک خود را به‌خاطر منافع دیگران تغییر دهد.

معاون موسسه مطالعات ایران و اوراسیا ادامه داد: عنوان زنگه‌زور خودش مسئله‌برانگیز است و کشورها با این عنوان، زمینه‌سازی برای ادعاهای تاریخی خود دارند. بحثی که آقای اردوغان مطرح کرده، لازم بر این است که ایران طبیعتا مخالف تغییرات فرضی در منطقه است و نه مخالف دسترسی آذربایجان به جمهوری نخجوان‌. این دسترسی می‌تواند هم از خاک ارمنستان باشد و هم می‌تواند مسیر ریلی و جاده‌ای و خطوط انتقال لوله باشد؛ ولی انتقال حاکمیت از ارمنستان به کشور دیگری صورت نمی‌گیرد.

شوری اظهار کرد: آن چیزی که ایران با آن مخالف است، تغییر ژئوپلیتیک و تغییر مرزبندی‌های موجود بین‌المللی است؛ نه اینکه ایران با دسترسی جمهوری آذربایجان به نخجوان مخالف باشد‌. لذا بحث‌هایی که مطرح می‌شود بیشتر فضاسازی است برای اینکه هم ایران را تحت فشار قرار دهند و هم به آن اهدافی که خودشان دارند، برسند.

وی در پاسخ به سوالی دیگر مبنی‌بر اینکه روسیه تا چه حد مایل و قادر به حفظ ساختارهای نفوذ خود در قفقاز است، عنوان نمود: روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ، سال‌ها و قرن‌هاست که در منطقه حضور دارد و در دوران شوروی نیز این منطقه تحت نفوذ تسلط شوروی بوده است. بعد از فروپاشی شوروی، روس‌ها اگرچه به لحاظ سیاسی تسلط‌شان به این منطقه کاهش پیدا کرد، ولی به دلایل مختلف سیاسی‌، تاریخی، مجموعه ارتباطات بین روسیه و کشورهای حوزه آسیای مرکزی قفقاز باقی ماند و روس‌ها به شکل‌های مختلفی سعی کردند از طریق نهادسازی مختلف، این ارتباطات را حفظ کنند. به عنوان مثال با حوزه‌های مختلفی اقتصادی مثل اتحادیه اقتصادی اوراسیا تا حوزه امنیتی همچون پیمان امنیت دست‌جمعی، از طریق این نهادسازی‌ها همه سعی کردند کنترل و حضور خودشان را در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز حفظ کنند. طبیعتا مجموعه‌ای از تلاش‌ها برای واگرایی از روسیه نیز در این سه‌دهه وجود داشته و برخی از کشورها تلاش کردند که این وابستگی‌ها یا حلقه‌های ارتباط با روسیه را از بین ببرند و تغییر دهند و ساختارهای دیگری جایگزین کنند.

این کارشناس ارشد مسائل روسیه اذعان داشت: این روند نقش‌آفرینی روسیه در قفقاز تا حدود زیادی تابع نوع وضعیت روسیه در سطح بین‌المللی بوده است. در دهه‌۹۰ روسیه در سطح بین‌المللی از قدرت کمتری برخوردار بود و خودش مشکلات داخلی داشت، این نفوذ و تاثیرگذاری کاهش پیدا کرد؛ مثلا در دوره پوتین و در دهه‌۲۰۰۰ ما شاهد این بودیم که این نقش‌آفرینی روسیه در حوزه آسیای مرکزی و قفقاز افزایش پیدا کرد.

شوری افزود: گرفتاری‌های روسیه در اوکراین و تحریم‌هایی که غرب علیه این کشور اعمال می‌کند، همه از موضوعاتی است که تاثیر منفی گذاشته و ما شاهدیم که مشغله روسیه در بحث اوکراین بر موضوع معادلات قدرت در منطقه قفقاز تاثیر بیشتری گذاشته و قدرت‌هایی مثل ترکیه نقش‌آفرینی بیشتری در این منطقه پیدا کردند؛ درحالی که شاید در گذشته بیشتر حیطه اختصاصی و نفوذ روسیه بوده است. حتی ارمنستانی که هم عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیاست و هم عضو پیمان امنیت دست‌جمعی است، دیگر همکاری لازم و تبادلات سابق را با روسیه ندارد. به نظر می‌رسد که موضوعات مختلف باعث شده که نقش روسیه در منطقه قفقاز کم‌رنگ‌تر شود.

وی درخصوص شکل‌گیری شراکت راهبردی در ارتباط با آینده نظم منطقه قفقاز جنوبی گفت: اهداف و منافع روسیه و ترکیه در منطقه قفقاز در برخی حوزه‌ها هم‌پوشانی دارد و در برخی حوزه‌ها هم متفاوت است. طبیعتا روسیه دوست نداشت شریکی در معادلات منطقه‌ای در قفقاز ایجاد کند، اما روند امور به‌گونه‌ای پیش رفت که ترکیه به بازیگر تاثیرگذار در منطقه قفقاز تبدیل شده‌ است. تبادل روسیه و ترکیه بیشتر تعامل همکاری و رقابت است و شراکتی بین دوطرف شکل نخواهد گرفت؛ چراکه نوع نگاه و جهت‌گیری روسیه و ترکیه با یکدیگر درخصوص آینده قفقاز متفاوت است‌. در شرایط موجود هر دوطرف ممکن است برخی از اختلافات عمیق را نادیده بگیرند و کنار بگذارند و بیشتر روی ابعاد همکاری طرفین و تامین منافع دوطرف متمرکز شوند؛ ماهیتا بین روسیه و ترکیه اختلافات جدی هم در مورد آینده منطقه و هم در مورد اهدافی که در نظر دارند، وجود دارد؛ اما ممکن است شرایط موجود آنها را ناگزیر کند که همکاری بیشتری با یکدیگر را دنبال کنند.

شوری در پاسخ به این سوال که اگر تحولات ژئوپلیتیک برخلاف تمایل ایران با حمایت روسیه، ترکیه و غرب شکل بگیرد، انزوای منطقه‌ای ایران در این حوزه چقدر قابل جبران خواهد بود، تصریح کرد: خیلی نباید تصور کنیم که چنین چیزی بتواند شکل بگیرد. کریدور به آن شکلی که جمهوری آذربایجان و ترکیه در نظر دارد و آن هم مدعی برخی تغییرات ژئوپلیتیک در منطقه است، باعث می‌شود که مسیرهای دسترسی ایران در مناطق شمالی به اروپا قطع شود و این شرایط را برای ایران سخت‌تر خواهد کرد. باید به پیش از این مسئله فکر کرد، اینکه اساسا چنین اتفاقی برای جمهوری اسلامی ایران قابل‌قبول نیست و باید سیاست‌هایی را دنبال کند که کار به آن نقطه نرسد؛ وگرنه اگر قرار باشد ایران در آن شرایط قرار بگیرد، ممکن است نوع جهت‌گیری‌های ایران نسبت به کشورهای منطقه دچار تغییرات اساسی شود.

معاون موسسه مطالعات ایران و اوراسیا و کارشناس ارشد مسائل روسیه در پایان درخصوص اینکه آیا ایران می‌تواند نظر روسیه را به ‌تفسیر خود از تحولات قفقاز جلب کند، خاطرنشان کرد: نوع نگاه و مسئله روسیه با نوع نگاه ایران متفاوت است؛ خیلی نباید بر روی همکاری روسیه با ایران در این زمینه حساب باز کرد؛ اگرچه این همکاری نیز گزینه است و باید به آن توجه کرد؛ ولی خیلی نباید رویش حساب باز کرد؛ چراکه تجربه تاریخی نشان داده که روسیه چندان در جهت تامین منافع ایران نقش جدی بازی نمی‌کند و همین‌طور که مسئله روسیه با ایران متفاوت است و سیاست‌هایش نیز در این زمینه با کشورمان تفاوت دارد.

 

ولی کالجی، پژوهشگر ارشد مسائل آسیای مرکزی و قفقاز:

ایران در شرایط بسیار حساسی در قبال منطقه قفقاز قرار گرفته است

همچنین، ولی کالجی پژوهشگر ارشد مسائل آسیای مرکزی و قفقاز و عضو شورای علمی موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) در گفت‌وگو با نشریه، اهداف ایجاد کریدور زنگه‌زور را برشمرد و از راهکارهای لازم برای تامین منافع اقتصادی و منطقه‌ای ایران سخن گفت.

کالجی در پاسخ به این سوال که کریدور زنگه‌زور با چه مکانیسم و هدفی ایجاد می‌شود، گفت: بعد از جنگ اول که ارتباط زمینی و همچنین ریلی میان نخجوان و جمهوری آذربایجان قطع شد و جمهوری خودمختار نخجوان در انزوا قرار گرفت، مسیر زمینی و هوایی ایران به عنوان تنها مسیر ارتباطی بین جمهوری آذربایجان به نخجوان در سه‌دهه گذشته، نقش حیاتی و محوری در ارتباط بین سرزمین اصلی جمهوری آذربایجان و منطقه برونگان نخجوان داشته است. همین ضعف و چالش ارتباطی و ترانزیتی مستقیم بین جمهوری آذربایجان و منطقه برونگان نخجوان موجب شد باکو به عنوان طرف پیروز جنگ دوم قره‌باغ در سال‌۲۰۲۰ میلادی با حمایت فدراسیون روسیه، امتیاز بسیار مهمی را در رابطه با دسترسی جمهوری آذربایجان به منطقه نخجوان به‌دست بیاورد.

وی در ادامه به بند(نهم) موافقت‌نامه آتش‌بس قره‌باغ اشاره کرد و افزود: طبق این بند «کلیه فعالیت‌های اقتصادی و حمل‌ونقل در منطقه بلامانع است. جمهوری ارمنستان ایمنی ارتباطات حمل‌و‌نقل بین مناطق غربی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان را به منظور سازماندهی حرکت بدون مانع شهروندان، وسایل نقلیه و بار در هر دو جهت تضمین می‌کند. کنترل حمل و نقل توسط ارگان‌های سرویس مرزی FSB روسیه انجام می‌شود». همچنین با توافق طرفین، «ساخت زیرساخت‌های جدیدی که جمهوری خودمختار نخجوان را با مناطق آذربایجان پیوند می‌دهد، انجام می‌شود».

این عضو شورای علمی موسسه مطالعات ایران و اوراسیا ادامه داد: اما با این وجود، در تفسیر این بند از موافقت‌نامه، اختلاف‌نظرهای بسیار جدی بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان وجود دارد که موجب تداوم تنش و اختلاف بین ایروان و باکو پس از جنگ دوم قره‌‌باغ شده است. تفسیر و استدلال طرف آذری از بند نهم موافقت‌نامه یک تفسیر حداکثری می‌باشد و در این راستا معتقد است که مراد از «ارتباطات بین مناطق غربی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان»، یک دالان و گذرگاه ارتباطی است که از آن با نام «دالان زنگه‌زور» یاد می‌کند. اما در مقابل، طرف ارمنی، یک «تفسیر مضیق و حداقلی» در این رابطه دارد و معتقد است لفظ دالان تنها در بند(سوم) موافقت‌نامه آتش‌بس آن هم برای دسترسی منطقه ناگورنو قره‌باغ به ارمنستان از طریق دالان لاچین آمده است. در بند(‌سوم) موافقت‌نامه آتش‌بس قره‌باغ آمده است: «در امتداد خط مقدم در قره‌باغ و در امتداد گذرگاه لاچین یک گروه صلح‌بان فدراسیون روسیه با ۱۹۶۰پرسنل نظامی با سلاح‌های سبک، ۹۰نفربر زره‌پوش، ۳۸۰خودروی نظامی و سایر تجهیزات ویژه وجود خواهد داشت».

کالجی اظهار داشت: لذا به دلیل عدم صراحت و اشاره مستقیم در بند‌(نهم) موافقت‌نامه، به واژگانی همچون کریدور یا دالان، قائل به تعمیم چنین مفهومی به مسیر ارتباطی نخجوان به جمهوری آذربایجان از داخل خاک ارمنستان نیست. به‌واسطه همین اختلافات است که طی تقریبا یک‌سال و نیمی که از جنگ دوم قره‌باغ می‌گذرد، بارها شاهد تنش‌ها و مجادلات لفظی بین رهبران ارمنستان و جمهوری آذربایجان در رابطه با نحوه تفسیر بند(نهم) موافقت‌نامه آتش‌بس بوده‌ایم و الهام علی‌اف بارها اقدام به تهدید نظامی ارمنستان در صورت ادامه مقاومت و ممانعت طرف ارمنی در زمینه اجرای کریدور زنگه‌زور نموده است. در این راستا، در محافل سیاسی و رسانه‌های جمهوری آذربایجان به صراحت صحبت از ضرورت انسداد کریدور لاچین برای تحت فشار قرار دادن ارمنستان برای موافقت با اجرایی شدن «کریدور زنگه‌زور» می‌شود.

وی تاکید کرد: با این وجود، تاکنون دولت ارمنستان در مقابل فشارهای سیاسی و تهدیدات نظامی و لفظی جمهوری آذربایجان برای تحقق کریدور زنگه‌زور مقاومت کرده است و همواره بر این نکته تاکید دارد که مشکل و محدودیتی برای دسترسی و ارتباط جمهوری آذربایجان به منطقه نخجوان از طریق خاک ارمنستان وجود ندارد؛ اما این مسیر ارتباطی نباید تحت عنوان کریدور یا دالان زنگه‌زور محقق شود. به همین دلیل، بسیاری از ناظران توافق اخیر ایران و جمهوری آذربایجان برای احداث دو مسیر ریلی و جاده‌ای به طول ۵۵کیلومتر بین منطقه زنگیلان و نخجوان با عبور از خاک ایران را به منزله ناامیدی عملی جمهوری آذربایجان از تحقق کریدور زنگه‌زور می‌دانند. در مجموع، پافشاری شدید جمهوری آذربایجان و نیز ترکیه برای اجرای کریدور زنگه‌زور و تهدیدات مکرر نظامی باکو و وجود برخی تنش‌های مرزی با ارمنستان که بی‌ارتباط با این موضوع نیست و همچنین طرح ادعای تاریخی جمهوری آذربایجان برای یکپارچگی زنگه‌زور شرقی و زنگه‌زور غربی، ازجمله روندهای مهم امنیتی‌ساز و واگرایانه در منطقه قفقاز طی یک‌سال و نیم اخیر بوده است و از مواردی است که پتانسیل درگیری مجدد نظامی بین طرف‌های ارمنی و آذری را دارد. ضمن این‌که به دلیل عبور این مسیر ارتباطی از مجاورت مرز ایران و ارمنستان به‌ویژه با تفسیر طرف آذری از دالان زنگه‌زور، موجب بروز حساسیت‌ها و نگرانی‌های زیادی نیز در داخل ایران نیز از بابت تهدید و انسداد مرز ۳۸کیلومتری ایران و ارمنستان شده است. هرچند طرف آذری بارها اعلام کرده است که کریدور زنگه‌زور تهدیدی برای مرز ایران و ارمنستان نیست.

این پژوهشگر ارشد مسائل آسیای مرکزی و قفقاز در پاسخ به این سوال که چرا ایران مخالف تغییر ژئوپلیتیک و ایجاد کریدور زنگه‌زور با تفسیر آذربایجان و ترکیه است‌، گفت: ایران در شرایط بسیار حساسی در قبال منطقه قفقاز قرار گرفته است و هرگونه تعلل و یا اشتباه در اتخاذ تصمیمات راهبردی، آثار و نتایج بسیار عمیق و بلندمدتی را برای کشورمان به‌دنبال خواهد داشت. در صورت قطع نوار مرزی ایران و ارمنستان، کل مرز ایران و منطقه قفقاز عملا به مرز ایران با جمهوری آذربایجان و نخجوان تبدیل خواهد شد. ایران یک مسیر مهم ترانزیتی با ارمنستان، گرجستان، دریای سیاه (کریدور خلیج‌فارس-‌دریای سیاه) را از دست خواهد داد. از نظر آبی نیز جمهوری آذربایجان با کنترل ۳۸ یا ۴۰کیلومتر از بخش شمالی رود ارس، عملا کل بخش شمالی این رودخانه فرامرزی از منطقه نخجوان در مرز ترکیه تا کناره دریای خزر را در اختیار خود خواهد گرفت و رسما به جای ارمنستان، در این بخش از ارس تبدیل به «کشوری بالادست» خواهد شد که این امر قطعا در راستای منافع ایران نخواهد بود.

کالجی در ادامه و درخصوص راهکار لازم جهت تامین منافع اقتصادی و منطقه‌ای ایران تصریح نمود: با توجه به تهدیدهای مکرر الهام علی‌اف برای ایجاد کریدور زنگه‌زور با عبور از خاک ارمنستان حتی از طریق قوه قهریه و نظامی که می‌تواند موجب انسداد مرز ۴۰کیلومتری ایران و ارمنستان شود، تقویت این مرز از سوی هر دوطرف ایرانی و ارمنی بسیار ضروری است. در این راستا ضرورت دارد به موازات تصمیم بسیار مناسب و هوشمندانه دولت و وزارت امورخارجه ایران برای ایجاد کنسولگری در شهر کاپان در استان سیونیک ارمنستان و نیز تصمیم دولت ارمنستان برای ایجاد کنسولگری در شهر تبریز، ضرورت دارد توسعه و تقویت همکاری‌های دو کشور در این نقطه مرزی از توسعه و شتاب بیشتری برخوردار شود و تاسیسات و امکانات تجاری، گمرگی و زیرساختی در دو شهر مرزی نوردوز (ایران) و مِقری (ارمنستان) بیش از گذشته تقویت گردد. باید توجه داشت که تقویت حضور ایران در استان سیونیک در شرایط کنونی بسیار حائز اهمیت است و می‌تواند حاوی پیام روشنی به جمهوری آذربایجان و نیز ترکیه برای حفظ مرز کوتاه اما مهم و استراتژیک ایران و ارمنستان باشد. در این راستا، تصمیم اخیر دبیرخانه شورایعالی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی کشور برای ایجاد منطقه آزاد اقتصادی مشترک بین منطقه آزاد ارس و منطقه آزاد مِغری در مرز مشترک ایران و ارمنستان، تصمیم درست و مناسبی است که نیازمند حمایت است تا هرچه سریع‌تر اجرایی شود.

وی در ادامه تاکید کرد که اقدامات دیگری می‌تواند در دستورکار قرار بگیرد، ازجمله: تقویت ترانزیت و تجارت ایران با ارمنستان در چهارچوب دو کریدور شمال-‌جنوب و کریدور خلیج‌فارس-‌دریای سیاه، تقویت کنسولگری ایران در شهر کاپان، تسریع در افتتاح کنسولگری ارمنستان در تبریز، مشارکت فنی و مهندسی ایران در تکمیل سریع‌تر بزرگراه شمال-‌جنوب ارمنستان (از مرز ارمنستان و گرجستان در شمال تا مرز ایران و ارمنستان در جنوب)، ساخت و بهره‌برداری تونل کاجاران در استان سیونیک ارمنستان برای تسریع دسترسی ترانزیتی و جاده‌ای با ایران که ۳۰سال است هنوز اجرایی نشده و نیز تقویت مراکز گمرگی و تجاری در مرز مشترک ایران و ارمنستان.

کالجی در پاسخ به این سوال که آیا دولت پاشینیان در دفاع از حق حاکمیت سرزمینی ارمنستان جدی است، گفت: دولت ارمنستان امیدوار است با شناسایی متقابل تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان و انعقاد معاهده صلح با این کشور، دولت آذربایجان از طرح ادعاهای سرزمینی و تاریخی برای استان سیونیک (زنگه‌زور غربی مدنظر باکو) دست بکشد، در موضوع عبور کریدور زنگه‌زور ملاحظات دولت ارمنستان را در نظر بگیرد و مهم‌تر از همه، ارمنستان پس از سه‌دهه از انزوای اقتصادی و ژئواکونومیکی خارج شود. در این راستا، دولت پاشینیان امیدوار است با احیای مسیر ریلی دوره شوروی، امکان اتصال ریلی ارمنستان به ایران (جلفا-‌نخجوان-‌ایروان) و نیز جمهوری آذربایجان (مقری-‌هواردیز) فراهم شود و با گشایش مسیرهای زمینی و ارتباطی بین دو کشور و نیز صادرات گاز آذربایجان به ارمنستان، زمینه برای رشد و شکوفایی اقتصادی ارمنستان فراهم گردد. در این راستا، «الکسی اورچوک»، «شاهین مصطفی‌‌اُف» و «مغر گریگوریان»، معاونان نخست وزیر روسیه، جمهوری آذربایجان و ارمنستان طی مذاکراتی که در ۱۳خردادماه‌۱۴۰۲ در مسکو برگزار شد، درخصوص برقراری مجدد خط ریلی بین دو کشور به توافق رسیدند. بدین ترتیب که توافق کلی در مورد اجرای گام ملموس برای برقراری دوباره روابط ریلی و احیا و تعمیر خط‌آهن مسیر جلفا (جمهوری خودمختار نخجوان)‌، مغری (ارمنستان)‌، هورادیز (جمهوری آذربایجان) حاصل شده است و نتیجه این مذاکره و توافق نیز قرار است طی گزارشی به سران سه کشور ارائه شود. هرچند جریانات ملی‌گرا و محافظه کار ارمنی به شدت با این روند مخالف هستند و بر این باورند که به قول و تعهدات دولت آذربایجان نمی‌شود اعتماد کرد؛ قره‌باغ را از کنترل ارامنه خارج خواهند کرد، هیچ امتیازی به دولت ارمنستان نخواهند داد و با اعتماد و غرور بیشتری، طرح عبور کریدور زنگه‌زور را از خاک ارمنستان پیگیری خواهند کرد.

این پژوهشگر ارشد مسائل آسیای مرکزی و قفقاز و عضو شورای علمی موسسه مطالعات ایران و اوراسیا در پایان و در پاسخ به سوال دیگر مبنی‌بر اینکه نظر واقعی و عملیاتی روسیه در ارتباط با موضع ایران نسبت به تحولات حوزه قفقاز جنوبی چیست، خاطرنشان کرد: واقعیت آن است که علی‌رغم برخی شباهت‌هایی که در رویکردهای ایران و روسیه در قبال مناقشه ارمنستان و آذربایجان از مقطع فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی وجود داشته است، تهران و مسکو در سال‌های اخیر در رابطه با کریدور زنگه‌زور، تاثیر احتمالی‌اش بر مرز ایران و ارمنستان و روابط اسرائیل با آذربایجان، واگرایی‌هایی را تجربه کرده‌اند. روابط روسیه با اسرائیل، نیاز روسیه به حفظ پیوندهای اقتصادی و گزینه‌های ترانزیتی با آذربایجان و ترکیه پس از جنگ اوکراین، موجب انعطاف‌هایی از سوی مسکو در قبال تحولات قفقاز جنوبی شده است که مطلوب ایران نیست. این شرایط، اتحاد نانوشته ایران، روسیه و ارمنستان در قفقاز جنوبی را با اختلال مواجه ساخته و یک تنگنا و معمای استراتژیکی و امنیتی برای ایران در مرزهای شمال غربی ایجاد کرده است.

 

ایرج حاتمی، کارشناس ارشد مسائل مناطق آزاد:

ضرورت تقویت منطقه آزاد ارس جهت بهره‌مندی از اقتصاد حمل‌ونقل و لجستیکی

و اما، ایرج حاتمی کارشناس ارشد مسائل مناطق آزاد در گفت‌وگو با نشریه، از ایجاد کریدور زنگه‌زور سخن گفت و به ارزیابی منافع اقتصادی ایران به‌واسطه شکل‌گیری این کریدور پرداخت.

طبق گفته وی؛ اگر این کریدور راه‌اندازی گردد، نزدیکی به مراکز ساخت کالا در بخش شمالی کریدور شرق به غرب به مرزهای جمهوری اسلامی وجود دارد. از طرفی سیستم جابه‌جایی بر ریل است و  در ارس نیز ریل سراسری وجود دارد؛ لذا می‌تواند به شبکه آنها وصل شود و این نقطه مثبتی است تا از اقتصاد حمل‌و‌نقل و لجستیکی استفاده نماییم.

حاتمی نظر خود را درخصوص کریدور زنگه‌زور اعلام و اظهار داشت: کشورما در چهارراه تقاطع کریدور شرق به غرب و جنوب به شمال قرار دارد؛ لذا هر کشوری بخواهد که مقرون به‌صرفه در این کریدورها، کالا جابه‌جا کند؛ از نظر هزینه و زمان کشور ما برایش بهترین موقعیت است. در نتیجه هیچ کشوری نمی‌تواند ما را نادیده بگیرد، مگر اینکه خودمان نخواهیم.

این کارشناس ارشد مسائل مناطق آزاد افزود: ما دو کریدور در مسیر شرق به غرب داریم، یکی در جنوب و از دریاها عبور می‌کند، درواقع از چین شروع می‌شود و به اروپا می‌رود. کریدور دیگری به موازات آن نیز در خشکی‌ها ایجاد کردند که از پایین قطب شمال شروع می‌شود. کریدور زنگه‌زور، این کریدور خشکی را به مرز کشور ما می‌رساند. در وضع موجود، این حرکت‌ها با فاصله بیشتر در شمال ایران وجود دارد؛ ولی اگر کریدور زنگه‌زور ایجاد شود، این جابه‌جایی درست مماس با مرزهای ایران و از شرق به غرب می‌باشد. براساس طرحی که طرف مقابل دارد‌، می‌گویند بخشی از این جابه‌جایی کالا می‌تواند از جلفا به داخل ایران و از ایران به طرف جنوب و کشورهای حوزه خلیج‌فارس، عمان و اقیانوس هند بیاید.

وی ادامه داد: لذا آنها قطعا در نظر دارند که از ایران به عنوان یک گذرگاهی که جنوب و شمال را به‌هم وصل می‌کند، استفاده نمایند. در این راستا ارس در نقطه این اتصال قرار می‌گیرد و نقش منطقه آزاد ارس اینگونه خواهد بود که جریان کالایی که از شرق  به غرب می‌آید، از ارس به طرف کریدور شمال-‌جنوب جریان پیدا خواهد کرد، یعنی مراوده هم به صورت رفت و هم برگشت خواهد بود.

حاتمی اظهار کرد: ۴نوع سیستم جابه‌جایی وجود دارد: جاده‌ای، ریلی، هوایی و دریایی. ارزان‌ترین نوع حمل‌و‌نقل، دریایی است و بعد از آن، ریلی، جاده‌ای و هوایی‌. حمل‌و‌نقل جاده‌ای برای مسافت‌های زیاد قابل استفاده نیست، به عنوان مثال کریدور شرق به غرب که حدود ۷هزار کیلومتر است، هیچ باری را نمی‌توانند با کامیون جابه‌جا کنند؛ زیرا هم از نظر بعد مسافت و هم اینکه در این میان کوه و دریا وجود دارد و مانع ایجاد می‌کند. در یک جابه‌جایی کلان در کریدوری از شرق به غرب، چیزی که می‌ماند حمل‌ونقل دریایی و سپس ریلی و هوایی است. اکنون بارهای سبک و باارزش، با هواپیما جابه‌جا می‌شوند و بارهای سنگین نیز با کشتی و قطار حمل می‌شود. کریدوری که امروز در شرق به غرب در خشکی‌ها ایجاد شده، بر مبنای ریل است و هر کجا که سیستم ریلی وجود داشته باشد، اینها قابلیت شبکه‌سازی دارند. بنابراین وقتی کریدور از شرق و کانال زنگه‌زور وارد می‌شود، طبیعتا از جلفا رد می‌شود و می‌توان از این موقعیت استفاده نمود.

این کارشناس ارشد مسائل مناطق آزاد افزود: بزرگترین مراکز تولید و صادراتی شرق به عنوان مبدا، در جنوب کشورها قرار دارند؛ یعنی چین، تایوان، هنگ‌کنگ‌، هندوستان و… در جنوب کشور خود تولید و صادر می‌کنند. درواقع بخش اعظمی از جابه‌جایی کالا در جنوب به وسیله اقیانوس‌ها صورت می‌پذیرد. وقتی کریدور شرق به غرب از اقیانوس‌ها بیاید، مجبور است برای تقویت بخش شمالی کریدور شرق به غرب، از بندرعباس عبور نماید تا دوباره به این کریدور وصل شود؛ لذا این شبکه لازم است. یعنی بخشی از بار به‌وسیله کشتی و با قیمت ارزان از بنادر جنوبی کشورهای تولیدکننده حمل می‌شود و به ایران می‌آید و از آنجا با قطار به شبکه ریلی وصل می‌گردد و نهایتا به اروپا می‌رود. اگر کریدور زنگه‌زور راه‌اندازی شود، نزدیکی به مراکز ساخت کالا در بخش شمالی کریدور شرق به غرب به مرزهای جمهوری اسلامی وجود دارد؛ چراکه سیستم جابه‌جایی بر ریل است و ما هم در ارس ریل سراسری داریم که به شبکه آنها وصل می‌شود. لذا نقطه مثبتی است تا از اقتصاد حمل‌ونقل و لجستیکی استفاده نماییم.

وی درخصوص راهکار لازم برای ایجاد همکاری چندجانبه در حوزه دسترسی به مسیرهای ارتباطی قفقاز جنوبی عنوان کرد: قفقاز جنوبی در قالب همان کریدور می‌تواند بخشی از نیاز خود را از طریق زنگه‌زور و بخش دیگر را نیز از کریدور سمت جنوب ایران مرتفع کند. بنابراین امروز اگر بتوانیم سیستم لازم یا بازیگران اصلی این جابه‌جایی را در کشورمان گرد هم بیاوریم و اینها را به شبکه خودمان وصل نماییم؛ بخش اعظم جریان کالا به کریدورهایی که از جنوب به شمال و از شمال به جنوب از ایران رد می‌شوند، جریان پیدا می‌کنند.

حاتمی افزود: طبق آنچه که در اخبار و در برنامه‌های کشورهای قفقاز جنوبی می‌بینیم، آنها برای سال آتی، حدود ۲۰میلیون تن جابه‌جایی کالا در کریدور زنگه‌زور در نظر گرفته‌اند. حداقل ۸میلیون تن از این کالاها در کریدور شمال به جنوب اتفاق خواهد افتاد؛ یعنی کالایی که از شرق به غرب بیاید، تعاملات آن با محور جنوبی این کریدور از طریق ایران اتفاق می‌افتد، مشروط بر اینکه هاب ما که در شمال‌، مرکز، خلیج‌فارس و مناطق جنوبی است، آماده شوند.

وی در پاسخ به این سوال که آیا منطقه آزاد ارس از بن‌بست ارتباطی تاریخی خود خارج خواهد شد، تصریح کرد: بله؛ از سال‌۱۹۸۱ و ۱۹۸۲ ارتباط ما با بخش اعظم اقتصاد دنیا از طریق ارس رفع شده است. این یک فرصتی است که مجددا ارتباط‌مان با سرزمین‌های که قبلا با آنها مراوده اقتصادی داشته‌ایم‌، احیا نماییم. ارس باید سازوکار و بسترهای لازم را برای ورود به چنین تعاملاتی آغاز کند، ولی متاسفانه خبری نیست! با اینکه در برنامه‌های توسعه‌ای، بحث لجستیک و بازرگانی، شاخص‌ترین ماموریت منطقه آزاد ارس درنظر گرفته شده است؛ اما متاسفانه هر روز عرصه‌هایی که برای این کار درنظر گرفته شده، به نفع سایر فعالیت‌ها از بین می‌رود. وقتی زمین را در اختیار فعالیت‌هایی قرار می‌دهیم که سود اقتصادی و نقش‌آفرینی بین‌المللی آن به اندازه لجستیک نیست، طبیعتا متضرر می‌شویم. اکنون سازمان منطقه آزاد ارس باید طرح جامع تفصیلی را که برای این کار درنظر گرفته است، پالایش کند و سیستم را برای کار آماده نماید. به هرحال ارس باید سیستم خود را به‌روز کند؛ چراکه سیستم انبار و گمرکی ارس مربوط به ۵۰سال پیش است. باید روی آماده‌سازی و به‌روزرسانی این منطقه کار کرد، تا منطقه آزاد ارس در معرض انتخاب لجستیک جهانی قرار گیرد.

این کارشناس ارشد مسائل مناطق آزاد در پایان درخصوص تبدیل نخجوان به منطقه آزاد و تاثیر آن بر سرنوشت منطقه آزاد ارس خاطرنشان کرد: هرچند منطقه آزاد نخجوان تاثیراتی در راستای تعامل شرقی و غربی در ادامه این کریدور خواهد داشت؛ اما از نظر نقش، کریدور شمال-‌جنوب یا برعکس را نمی‌تواند جایگزین ارس و ایران باشد. لذا در بستر خود کار را انجام خواهد داد؛ چراکه نخجوان هر کاری در کریدور جنوب-‌شمال بخواهد صورت دهد، مجبور است از ایران عبور کرده و چاره‌ای جز این ندارد. البته ایران در قسمت شمال‌غرب، بخشی از جریانات شرق به غرب و برعکس آن، به نخجوان و پایگاه‌های اقتصادی که آذربایجان در امتداد مرز در سرزمین اشغالی که پس‌گرفته و جمع کرده‌، می‌رسد. نخجوان اکنون مشغول ایجاد کانون‌های اقتصادی و لجستیکی است. همچنین می‌خواهند سیستم هوایی‌، ریلی و جاده‌ای را کامل کنند. لذا این ما هستیم که ۱۵سال در منطقه آزاد ارس برای یک کارگاه دست‌و‌پا می‌زنیم! جالب آن‌که در برنامه هفتم توسعه نیز گفته‌اند که ساخت فرودگاه ممنوع است، که با این قانون، شرایط کار را سخت کرده‌اند. ما منطقه آزادی ساختیم که فرودگاه ندارد، خط راه‌آهن و جاده‌ای درستی ندارد؛ طبیعتا هم این روند محکوم به شکست است. اگر نخجوان امروز پیروز شود، به سبب از بین بردن فرآیند بروکراسی پیچیده است. نخجوان ریل، فرودگاه‌، اتوبان و… را تکمیل کرده است. بی‌شک ما با روند فعلی نمی‌توانیم خود را با کشوری دیگر مقایسه کنیم؛ وقتی معافیت‌های مالیاتی را از بین می‌بریم، وقتی زیرساخت‌ها وجود ندارد و ساخت فرودگاه نیز ممنوع است و خط ریلی ما برای سال‌های پیش است، چگونه می‌توانیم موفقیت را از آن خود نماییم؟!