به گزارش اخبار آزاد مناطق، تازهترین سروده افشین علاء، شاعر معاصر که بازتاب زیادی در داخل و خارج کشور داشت، بهانهای شد تا با او درباره سیر فعالیتها، دیدگاهها، زندگی و شعر معاصر به گپ و گفت بنشینیم.
در گفتوگو با این چهره شناخته شده، به هر دوجنبه فعالیت هنری و کاری وی یعنی شعر و گردشگری پرداختیم که خواندنی است.
با سلام خدمت شما و مخاطبان عزیز. شمال ایران، با مردمانی زحمتکش، سرسبزترین خطه کشور و از ذخایر ارزشمند ایران است و من همیشه به زادگاه خود افتخار میکنم.
اقلیم جنوب اما، اقلیم سحرانگیزی است و من با آنکه شمالی هستم، خود را از شیفتگان جنوب ایران میدانم و نسبت به آن یک همذات پنداری خاصی را احساس میکنم. این شیفتگی هم به دوران دفاع مقدس بازمیگردد که ما را جذب خود کرد و هم به دیگر سواحل زیبای خلیج فارس از بوشهر و هرمزگان و سیستان و بلوچستان. با این وجود باید بگویم که اقلیم زیبا و بکر جنوب با جایگاه شایسته و بایسته خود فاصله بسیاری دارد.
ظرفیتهای کیش به عنوان پیشانی گردشگری کشور بر همگان آشکار و مشخص است و کمتر کسی است که نداند چه قابلیتهایی در این جزیره با وجود وسعت کم آن وجود دارد. در این مساحت کوچک هم میتوان ماکت و مدلی از جزیره گردشگرپذیر با جنبه تفریح سالم و تفریح حلال لااقل برای جهان اسلام از کیش پدید آورد.
موضوع ورود من به سازمان اگرچه بیشتر از روی تصادف و با پیشنهاد بزرگان ازجمله دکتر مرتضی بانک دبیر شورایعالی مناطق آزاد بود که به این حوزه بپیوندم، در زمان مدیرعاملی دکتر انصاری لاری در کیش مطرح شد. اما به خاطر کنار رفتن ایشان از مسئولیت مدیرعاملی سازمان به دلیل قانون منع بکارگیری بازنشستگان، مسکوت ماند و دکتر مظفری پس از انتصاب، همان موضوع را با علاقه پیگیر شدند و قرار شد در حوزه گردشگری در خدمت سازمان باشم.
در ابتدا این تصور بود که شاید حضور من در سازمان به دلیل پیشینه کاری و در حالی که بیشتر به فعالیت درحوزه ادبیات و شعر شهرت دارم، باید در حوزه دیگری تعریف میشد. اما از آنجا که من مایلم، ذهنیت کلیشهای و تصور یکجا نشستن اهالی فرهنگ و اهل قلم بین مخاطبان عام و هم در بین خواص از بین برود، از همان نوجوانی با آن مقابله کردم.
در حوزه ادبیات، از نوجوانی، مضامین سیاسی و اجتماعی پای ثابت کارهای من بود؛ مباحثی نظیر وقوع انقلاب اسلامی که با نوجوانی من مصادف شده بود و بعد دفاع مقدس و سایر مسائلی که در این ۴دهه بر مردم ما گذشته است، مورد توجه و برای من جذاب بوده است.
با نگاهی به امروز، میبینیم که شعرهای روز، شعرهای آرمانی، شهرهای انقلابی و شعرهای سیاسی سروده شده توسط آنان منحصر به همان مقطع تاریخی نمانده و از زمان خود گذر کرده است و ما هنوز هم داریم از آثار آن بزرگان بهره میبریم.
بنابراین ضمن اینکه من هرگز برای سایر فعالان این عرصه حکم نکردهام، این توقع را دارم که دیگران هم حکم و قضاوت نکنند که نباید به عرصههای دیگر ورود کرد.
من مشوقهای خوبی در عرصه ادبیات و سرودن شعر داشتهام که در راس آن رهبر معظم انقلاب بوده است.
فقط قرار نیست که شخص رهبری سخنگوی این جریان باشد. ایشان در عرصههای علمی، فقاهت، اقتصاد، دیپلماسی، فرهنگی و به ویژه در عرصه ادبیات نیازمند بازوان متعددی هستند.
من معتقدم ثروت اصلی ما، نفت و گاز نیست. این نفت و گاز را دولتهای حقیر حاشیه جنوبی خلیج فارس هم دارند، ولی تمدن و تعالی ملت ایران موضوع ویژهای است که آنها از آن برخوردار نیستند. ما متکی به گنجینهای از آثار بزرگان سخن هستیم که متکی به آموزههای قرآن بوده و چه در قالب نظم یا نثر، پر از حمکت و درسهای نوبه نو برای بشر در همه عصرها و برای همه نسلها است.
ما سعدی معمار کلام و استاد سخن در ادبیات پارسی را داریم که حکمتها و حکایاتش در جهان همچنان سرفصل پویشها و ترقیات بشری است و دنیا از آن استفاده میکند.
ما حافظ را داریم که بزرگترین شاعر جهان شناخته شده است. ما حماسههای بزرگ فردوسی را داریم. ما خیام را داریم که در کشورهایی چون روسیه، او را شاعر ملی خودشان میدانند.
یعنی همان طور که در اقتصاد، اعتبار اسکناس و پول وابسته به پشتوانه طلا یا نقره موجود در بانک مرکزی است، اقتدار و عظمت تاریخی ما در منطقه و جهان مدیون زبان و ادبیات شیرین و پرحکمت فارسی هستیم. این حرکت نباید متوقف شود. من معتقدم دیپلماتهای ما باید با آموزههایی که در آثار سعدی، در قابوسنامه است، آشنا باشند.
در این متون آداب حکومتداری، مدیریت، صحبت، روداری و حتی آداب دشمنی داریم. پس سیاست و حکمت در هم تنیده است. اینکه در گذشته پادشاهان در دربار خود شاعرانی را به عنوان ملازم و همراه داشتند، فقط برای مداحی که نبود، بلکه بیشتر به این دلیل بود که از کیاست آنها برای ارتقاء قدرت خود و کشور استفاده کنند.
جمعبندی آنکه نگاه یک اهل فرهنگ و هنر با دقت و ظرافت همراه است و من با این نگرش وارد عرصه گردشگری شدم؛ چراکه همیشه در این حوزه دغدغه داشتهام و به نظرم باید از شرایط و فرصت کنونی در حوزه گردشگری که به خاطر ابتلای جهانی به ویروس کرونا ایجاد شده، به عنوان دوران فترت برای اصلاح و بهبود استفاده کنیم و به سمت پیریزی یک نماد شایسته فرهنگ و تمدن در کیش برویم؛ نه صرفا یک ماکت ظاهری مشابه آنچه در دوبی و سایر سواحل جنوبی خلیج فارس به وجود آمده است.
به نظرم سازمان منطقه آزاد کیش در این زمینه نیاز به تجدیدنظر دارد تا با استفاده از دقت اهل فکر و صاحب نظران، به خط مشی ایجاد جزیرهای هدفمند برای همه گردشگران اعم از مسلمان و غیرمسلمان و ایرانی و غیرایرانی دست یابیم.
حکام امارات متحده عربی با باز کردن پای صهیونیستها به منطقه، اشتباه بزرگی کردند و با برخورد جدی ایران مواجه شدند. این اتفاق و وضعیت ایجاد شده، فرصت خوبی است که بنشینیم به ایجاد زیرساختها و امکاناتی فکر کنیم تا پس از دوران کرونا بتوانیم حجم زیادی از گردشگران کشورهای اسلامی و یا همین گردشگران کشورهای عضو اکو را جذب کنیم؛ چراکه جذب آنها با جسارت اخیر امارات، امکانپذیرتر از گذشته است.
منظور من از این الگو، الگویی مناسبتی یا جشنوارهای و شعاری نیست، بلکه الگویی مهندسی شده برای تفریح حلال است که بسیار در جهان اسلام طرفدار دارد. بانوان مسلمان زیادی هستند که دلشان میخواهد در یک ساحل بکر و زیبا مثل جزیره زیبای کیش با فراغت تفریح کنند. آنها در دیگر کشورها این امکان را ندارند و ما در این زمینه تاکنون کار خاصی نکردهایم و اکنون فرصت بینظیری برای ما مهیا شده که باید از آن به سرعت استفاده کنیم.
اینها نیاز به برنامهریزی هوشمندسازی و دقیق دارد و من این ظرفیت را بین صاحبنظران و متخصصن ایرانی میبینم و اصرار دارم به سرعت به ایجاد زمینههایی برای تبدیل کیش به یکی از مقاصد اصلی گردشگری مختص کودکان اقدام نماید.
جناب دکتر بانک در مراسم تجلیلی که بزرگوارانه و متواضعانه برای بنده برگزار کردند و مرا شرمنده محبت و لطف خود کردند. اتفاقا ایشان در آن مراسم گفتند که باید از ظرفیت موجود در میان اهل فرهنگ و هنر برای گردشگری مناطق آزاد به ویژه کیش استفاده شود.
رهبر انقلاب در گفتوگوی اخیر خود با هیات دولت، فرمودند که امسال، سال پایانی فعالیت دولت است، اما فکر نکنید که یکسال مدت کمی است. من متاسفانه در نگاه و اعلام نظر برخی از مسئولان میبینم که میگویند دیگر ماههای پایانی است. این اظهارات، روحیه کارشناسان را کم میکند. اتفاقا مثل فوتبال، هر چه ما به دقایق پایانی بازی نزدیک میشویم، باید تلاش کنیم بیشتر گل بزنیم و این حرکت نباید سیر نزولی و روزمرگی به خودش بگیرد.
اتفاقا در سازمان منطقه آزاد کیش، باید در همین زمان بازمانده باید بنشینیم و مهندسی دوباره را انجام دهیم. در حال حاضر بین مدیران سازمان و نیز مدیران و کارشناسان، ارتباط دائمی و خودجوشی وجود ندارد و این به هر دلیلی اعم از ضیقوقت و کثرت مشغله و مسائل دیگر باشد، باعث دست نیافتن به نتیجه مطلوب میشود.
دکتر مظفری به طور شبانهروز تلاش میکنند و کارهای بسیار خوبی انجام دادهاند. همه اینها بیانگر آن است که مدیرعامل سازمان، فرد دغدغهمندی برای تعالی و پیشرفت کیش است، اما من فکر میکنم باید امکانی را ایجاد کنیم که وقت شخص اول سازمان به طور کامل در امور اجرایی و پیگیریها نگذرد و فرصت یا فرصتهایی ایجاد شود تا با ایجاد هستههای تخصصی در حوزههای مختلف، رسیدن کیش به ترازهای جهانی با سرعت و دقت بیشتری دنبال شود.
این نگین چنان باید در خلیج فارس بدرخشد که جاهای دیگر حرفی برای گفتن نداشته باشند و این شدنی است. استعدادهای کیش زیاد است؛ سواحل مرجانی کیش بینظیر است. اقلیم کیش بینظیر است. در بخش مدرن و بومی جاذبههای خوبی داریم.
در این جزیره چندین هزار انسان شریف و عربزبان از دو مذهب شیعه و سنی قرنهاست مسالمتآمیز در کنار هم زندگی میکنند. این یک الگو برای جهان اسلام است. ما ضمن توجه به جنبههای مدرن کیش، باید به جنبههای بومی نه در حاشیه که در متن فکر کنیم. از منظر من، باید به هر دوجنبه سنت و تجدد در کیش به موازات هم بها داد و آن را حفظ کرد.
بومیان، اقوام وفاداری به کشور و نظام هستند. جوانهای تحصیلکردهای دارند که برخی از آنها در بدنه سازمان هستند. در مدت کمتر از یکسالی که اینجا هستم، به دلایل عدیده که امکان فعالیتی وجود نداشت، وقت زیادی را صرف بومیان کردم. رفتار و اداب و رسوم، پوشش و معماری بخش بومیان ازجمله جاذبههای درخور توجه برای گردشگری کیش است.
من منکر مدرنیته نیستم. باید بهروز باشیم. کیش در مدرنسازی باید همراستا به جهان حرکت کند، اما ماهیت تاریخی و اقلیمی خود را حفظ کند.
در میان جمعیت کیشوند، نیروهای متخصص و زبده زیادی وجود دارند. از فلیمساز و نویسنده و شاعر و خوشنویس گرفته تا سایر عرصهها، افراد رتبه یک زیادی داریم و معتقدم باید سراغ اینها هم برویم. آنها بهتر از امثال من که تازه وارد هستم، چم و خم کار و کیش را میشناسند. سازمان باید به این بدنه موثر هم بیش از گذشته توجه کند.
ما باید حواسمان به مکر بدخواهان باشد. ولی معتقدم باید انتقاد از درون را برای اصلاح خود و سازمانمان جدی بگیریم. ما میتوانیم مثل آینههای روبهروی هم باشیم که اگر لکی بر یکی افتاد، دیگران آن را نشان دهند و پاک کنند. الان معاونتها و مدیریتها، بستر انتقاد از درون را مهیا نکردهاند. در این زمینه باید بازنگری صورت گیرد و دوستی و مهربانی را افزون کنیم.
کاریز یکی از جاهایی است که برای من به شدت جذاب است. آنجا یک جذابیت اسرارآمیزی دارد. از آن فضا میتوان خیلی بهرهبرداری کرد. من تعجب میکنم که چرا ما تا حالا نتوانستیم استفادههای بیشتر و موثرتری از آنجا بکنیم.
آنجا را فقط در حد یک مکان گذرا برای گردشگران گذاشتیم؛ در حالی که آن فضاهای وسیع و اعجاب برانگیز تودرتو، میتواند اتفاقات عظیم فرهنگی و گردشگری شکل بگیرد که هر کشوری آن را داشت، بهترین استفادهها را از آن میکرد.
ظرفیتهای سوحل شمالی خلیج فارس، بیبدیل است. در سواحل جنوبی خلیج فارس، عمده ساحل صاف است و امتدادی از بیابان است. در حالی که ما در سواحل شمالی ازجمله کیش، انواع ساحلها نظیر ساحل مرتفع، ساحل پست، ساحل صخرهای و سواحل مرجانی همراه با چشماندازهای زیبا داریم. اینجا با ساحل دوبی خیلی فرق دارد. امیرنشین دوبی، نان سازههایش را میخورد نه نان اقلیمش را و ما میتوانیم دقیقا برعکس باشیم. راه ارتقاء کیش، تقلید از دوبی نیست و نباید هم بشود.
بنده تحصیلکرده علوم سیاسی هستم و در این زمینه به طور مستمر مطالعه دارم. بسیاری از عوام و نخبگان غرب هم با موضوع صهیونیسم مشکل دارند. ما باید از فرصتی که امارات ایجاد کرده، به نفع خودمان استفاده کنیم و اتفاقات خیلی خوبی را برای کشور و سواحل جنوبی رقم بزنیم.
شیخنشین شارجه در حال تبدیل شدن به مرکز تخصصی تصویرگری کتاب کودک شده است. این موقعیت به دلیل علاقهمندی یکی از دختران شیخ شارجه رخ داده است. در پیوند با بحث ابتدایی مربوط به تبدیل کیش به پایتخت گردشگری کودک، باید کاری کنیم که این مرکزیت هم اینجا باشد. تصویرگری در ادبیات کودک بسیار مهم است و در حال حاضر در کشور رو به افول است. با کمال تاسف باید بگویم کارهای خیلی از تصویرگران برجسته حوزه کودک از ایران توسط دختر شیخ امارات خریداری و در نمایشگاههای برگزار شده، به فروش می رسد.
دیدن افق های وسیع مهم است. نگاه کوتاه برد اهمیتی ندارد.
زمانی که من دانشآموز بودم، رهبر کنونی انقلاب در سمت رئیس جمهوری به خدمت مشغول بودند. ما در اردوها با ایشان دیدار داشتیم. من در برنامههایی شعر خواندم و ایشان تشویق کردند.
ادبیات یکی از محورهایی است که ایشان با حساسیت آن را دنبال میکنند. در این زمینه دیدارهای رسمی و غیررسمی با هنرمندان برای مشورت یا نقد دارند و در این دیدارها به نکات بسیار ریز دقت میکنند. من از همان زمان نوجوانی تا اکنون خاطرات شیرین زیادی از این درایت و ظریفبینی ایشان در خاطر دارم. وقتی به تهران آمدم و توانستم معظمله را بیشتر در دیدارهای عمومی و بعضا دیدارهای خصوصی ببینم، هر بار چشمه و کرشمه جدیدی در ایشان دیدم و بیشتر اشراف ایشان را ستودم.
مشخصا در بیتی از این غزل گفته بودم: «نان و نمک تو خورده مولا/ در آن شب واپسین محتوم» که اشاره به شب آخر زندگی مولا امیرالمومنین دارند که میهمان دخترشان بودند و سر سفره نان و نمک و شیر بود. حضرت به امکلثوم میفرمایند که شیر را بردارند و با همان نان و نمک افطار میکنند و بعد برای نماز به مسجد میروند. در واقع ایشان از آغوش امکلثوم به دامان شهادت رسید. این نان و نمک، در واقع یک اغراق شاعرانه است و ما شعرا از این ظرافتها خودمان خوشمان میآید، هر چند شاید عدهای از مخاطبان متوجه این ظرافتها نشوند.
مقام معظم رهبری همه این نکات را به ظرافت میبینند و متوجه میشوند و هیچ ابایی از ابراز آن ندارند. بنده برای حضرت فاطمه، حضرت امالبنین، شهید حججی، شهید قاسم سلیمانی، برای مردم مظلوم یمن، برای شیخ زکزاکی اهل نیجریه شعر سرودهام. حتی در زمان زمزمه رفراندوم برای استقلال کردستان عراق هم شعر سرودهام. پس از سرودن این شعر که به هوشیاری قوم کرد و مردم خوبش پرداخته بودم، مقام معظم رهبری بلافاصله از آن تجلیل کرد. برای من این سرعت عمل خیلی عجیب بود. بعضی وقتها به مسئولان فرهنگی میگویم کاری که شما باید انجام دهید را ایشان شخصا به عهده میگیرند.
البته میدانید که حوزه شعرهای من فقط به این مضامین برنمیگردد. من شعرهای نقادانه هم درباره معیشت مردم، آفات تهدید کننده انقلاب و عدالت اجتماعی و معضلات سیاسی هم داشتهام. حتی اگر موردی بوده که از زاویه سیاسی مورد نظر رهبری نبوده، ولی این بزرگوار در یکی از نامههایشان به این حقیر مرقوم فرمودهاند که با هر سلیقه سیاسی، من شما را شاعر انقلاب میدانم. این برای من اهمیت دارد و به آن افتخار میکنم. من از فحاشی برخی نمیهراسم. اینها گذراست. شعر خوب است که ماندگار خواهد بود.
دیدگاهتان را بنویسید