وجوب خلق افقهای نوین تامین منابع مالی پایدار در مناطق آزاد
به گزارش اخبار مناطق آزاد، از نگرانیهای بنگاههای اقتصادی در جهان، تامین منابع مطلوب مالی میباشد. هر نوع فعالیت، نیاز به منابع مالی دارد؛ از اینرو، منابع مالی را به شریان حیاتی بنگاههای اقتصادی و سازمانهای کوچک و بزرگ تشبیه کردهاند. در حقیقت، هدف اصلی از هر نوع فعالیت اقتصادی، سودآوری است و کسب سود بدون وجود منابع مالی امکانپذیر نمیباشد.
با وجود اهمیت بحث تامین مالی، نحوه آن و تهیه بودجه اجرایی لازم برای انجام پروژههای زیربنایی و بهرهبرداری از محصولات و خدمات حاصل از آنها، درحال حاضر به عنوان یکی از مهمترین چالشهای پیش روی کشورهای درحال توسعه مطرح میباشد.
با عنایت به وضعیت خاص کشورهای درحال توسعه و بحرانهای مالی در این کشورها، امکان تامین سرمایه موردنیاز برای اجرای پروژههای بزرگ بهراحتی فراهم نمیگردد، لذا انتخاب روش تامین مالی مناسب در مورد پروژهها مسئله حائز اهمیتی است.
در بسیاری از پروژهها به دلیل مسائلی همچون حجم بالای سرمایه موردنیاز، حساسیت بالای پروژه از نظر مسائل سیاسی، اقتصادی و امنیتی، عدم تمایل حضور خارجیان و سرمایهگذاری، موضوع تامین مالی موردتوجه مسئولین قرار میگیرد. در تعدادی از پروژهها با حمایتها و اعتبارات دولتی میتوان وجوه موردنیاز را تامین نمود؛ اما در پروژههای مهم و زیرساختی کشور که امکان تامین وجوه کامل آن توسط دولت فراهم نیست، همچون پروژههای نفتی، گازی، پتروشیمی و بسیاری از صنایع دیگر، برای توسعه زیرساختها نیاز اساسی به حضور سرمایهگذاری داخلی و خارجی و استفاده از تسهیلات بانکها و موسسات خارجی وجود دارد.
اندیشیدن راهکاری برای تامین منابع مالی یک پروژه، از مراحل اولیه برای اطمینان از به انجام رسیدن آن پروژه است. در انتخاب روش مناسب تامین مالی، در مرحله امکانسنجی پروژه باید به تمام موارد و خواستههای بخشهای مختلف درگیر در پروژه از کشور میزبان، صنعت مرتبط با پروژه، پیمانکاران، خریداران، تهیهکنندگان، بانکهای قرضدهنده، مسئله ریسکها و به طور کلی تمام بخشهای درگیر در پروژه توجه نمود و سپس با توجه به ارجحیت و اهمیت هر کدام از آنها، به انتخاب روش مناسب پرداخت.
اما در این گزارش، بحث درخصوص تامین مالی، معطوف به مناطق آزاد کشور است. ایجاد مناطق آزاد به منظور تسهیل در توسعه اقتصادی سالهاست در ایران موردتوجه بوده و برای این منظور تامین نیازهای سرمایهگذاری در این مناطق بالاخص تامین نیازهای مالی، ضروری است. بر مبنای یکی از بدیهیترین اصول اقتصاد کسب و کار، «سرمایه» نیروی محرکه اولیه صنعت محسوب میگردد و به فرض وجود سایر عوامل، فقدان سرمایه کافی، مانع از به حرکت درآمدن چرخهای صنعت خواهد شد. به همین دلیل سرمایه از اهمیت بسزایی در فرآیند توسعه صنعتی برخوردار است. برای توسعه سرمایهگذاری صنعتی باید علاوهبر رفع محدودیتهای عوامل تولید، به تامین نیازهای مالی این واحدها توجه نمود.
باید تاکید داشت که مناطق آزاد سرفصل بودجه دولتی ندارند و خود باید منابع را تعریف نمایند، البته انتقادی که به این مناطق وجود دارد، همین است که چرا زمینفروشی صورت میگیرد و یا چرا کالاهای غیرضروری وارد میکنند؟ درحالی که این مناطق برای تامین منابع مالی، گاهی مجبور به انجام این نوع فعالیتها هستند، زیرا دولتها از سهدهه گذشته که مناطق آزاد شکل گرفتند، بودجهای در اختیار آنها قرار ندادهاند و حتی تعدادی از مناطق بدون هیچگونه زیرساختی تحویل داده شد که نه فرودگاه، نه جاده و نه زیرساختهای اولیه برای جذب سرمایهگذار داشتند. اما واقعیت آن است که اکنون در دورهای قرار داریم که با بحث زمینفروشی و واردات کالا، قادر به تامین مالی این مناطق نیستیم و اینجاست که اصطلاح تامین «منابع نوین مالی» همچون اوراق صکوک، تامین مالی از طریق بازار سرمایه و… قد علم میکنند و میتوانند به مناطق و پیشرفت و توسعه آنان و سرزمین اصلی کمک نمایند.
حال سوال اینجاست که روشهای جدید تامین منابع مالی در جهت تکمیل پروژهها و زیرساختهای اساسی مناطق آزاد را چگونه میتوان عملیاتی نمود؟ که در گزارش پیشروی به واکاوی این روشها میپردازیم.
شاهرخ سلیمانپور، کارشناس مسائل اقتصادی:
ضرورت داشتن نگاه بینالمللی به حوزه مالی مناطق آزاد
روشهای تامین مالی در مناطق آزاد جهان غالبا مبتنی بر روشهای تامین مالی از منابع بینالمللی و سرمایهگذاری خارجی است؛ درواقع به صورت سرمایهگذاری مستقیم خارجی و یا غیرمستقیم میباشد. تقریبا تمام مناطق آزاد موفق در دنیا حجم بزرگ سرمایهگذاریشان یعنی حدود بیش از ۸۰درصد از آن، از محل سرمایهگذاری خارج از کشور و به صورت روش سرمایهگذاری مستقیم و غیرمستقیم و با اولویت سرمایهگذاری مستقیم خارجی است. این رویه در مناطق آزاد در هنگکنگ و در مناطق ویژه اقتصادی در چین به شدت در این چند سال وجود داشته و البته که در کشورهای دیگر نیز است. اما در ایران به سبب تحریمها و اینکه اقتصاد کشور ریسک بالایی دارد و مشکلات بانکی و مالی حاکم است، این اتفاق بسیار کم صورت گرفته است و بیشتر حجم سرمایهگذاری در این حوزه از محل منابع داخلی و همچنین سرمایهگذاری ایرانیهایی که در سرزمین اصلی هستند، صورت میپذیرد.
یک عامل مهم درخصوص موانع سرمایهگذاری وجود دارد و آن هم سهولت کسب و کار در کلیت کشور، در سرزمین اصلی و در مناطق آزاد است. در مورد مناطق آزاد ایران اگر بخواهیم ریسکها را ببینیم، در ابتدا یک ریسک سیاسی نمود پیدا میکند که درواقع از همه بالاتر است؛ بنابراین یک ریسک کشوری و اقتصادی کلان و بعد زیرمجموعه ریسکهای منطقهای و استانی و… وجود دارد. وقتی درخصوص مناطق آزاد صحبت میکنیم، درست است که این مناطق، آزاد هستند، اما ریسکهای کشوری و ریسکهای سیاسی بر روی آنان تاثیرگذار است. به همین سبب هنگامی که در مورد موانع صحبت میکنیم، یعنی درخصوص ریسک صحبت مینماییم.
یکسری از این ریسکها در حوزههای کسب و کار، سیاسی، بینالمللی و اقتصادی است. مناطق آزاد الزاما از اینها دور نیستند، ریسکهای اقتصادی در ایران به واسطه تحریمها و FATF، بحث جذب سرمایهگذاری خارجی در کشور را با مشکلاتی مواجه کرده است، همه اینها جزء موانع مناطق است، اما مناطق آزاد ایران یک مشکل دیگر هم دارند و آن این است که هنوز تکلیف این مناطق به عنوان پیشرانهای توسعه کشور همچون بسیاری از کشورها حل نشده است! یعنی همچنان مناطق آزاد را به عنوان مناطقی معرفی میکند که مالیات کمتر داده میشود یا یکسری معافیتها ارائه میگردد؛ در صورتی که این مناطق در دنیا سهولت بیشتری برای سرمایهگذاری دارند و سرمایهگذاری در این مناطق راحتتر اتفاق میافتد و دست و پاگیر نیست؛ ولی متاسفانه در ایران به این سمت حرکت نکردیم، گرچه کارهای خوبی انجام شده، اما با استانداردهای دنیا فاصله داریم.
یکی از مهمترین نکاتی که در مناطق آزاد ایران باید موردتوجه قرار گیرد، این است که شما نمیتوانید با رویکردهای سنتی و دایره بسته تصمیمگیران و مشاوران، در روشهای تامین مالی توسعه ایجاد کنید؛ مثالهای زیادی وجود دارد از مناطق ویژه اقتصادی در چین تا مناطق آزاد در ترکیه و امارات متحده عربی و کشورهای دیگر که با حضور مشاوران بینالمللی و مشاوران تراز اول از کشورهای خودشان توانستهاند برنامههای کلانی را برای تامین مالی بهکار گیرند. در ایران هم البته این کار امکانپذیر است، اما متاسفانه خیلی وقتها در حوزه تامین مالی سخت قبول میکنیم که از بازارهای بینالمللی و بازارهای جهانی مشاور بینالمللی و تراز اول انتخاب کنیم، درحالی که به کسانی احتیاج داریم که فکرشان بزرگ باشد تا بتوانیم از آنها یاد بگیریم. اما در خود ایران هم خیلی از مشکلاتی که در مناطق آزاد وجود دارد به عدم اشراف مدیران و بسیاری از افراد در این مناطق به همین روشهای داخل مملکت یعنی در حوزه بازار سرمایه، ابزارهای بانکی یا بحث ابزارسازی اختصاصی برای مناطق آزاد برمیگردد؛ البته که یکسری از مناطق از آن خوب استفاده کردند و برخی مناطق هم فاصله زیادی با آن دارند. باید تاکید نمود که این موضوع بیشتر رویکرد تفکری است، یعنی میشود این موضوع را کاور و بهتر کرد، ولی نیازمند رویکرد و تفکرات جدید، انسانهای جدید و واقعیت امر هزینه کردن است؛ یعنی این رویه رایگان به دست نمیآید و کسی مجانی دانش خود را در اختیار کسی قرار نمیدهد. لذا باید در این حوزه هزینه کنیم و با این هزینه در نهایت میتوانیم به خروجی مناسبی دست پیدا نماییم.
روشهای مختلفی برای تامین مالی وجود دارد، ازجمله صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی، صندوقهای سرمایهگذاری عمومی، شرکتهای سرمایهگذاری، هلدینگهای سرمایهگذاری و… همه اینها در قانون پیشبینی شده و راهکارهای آن نیز مشخص است. به نظر آنچه در بسیاری از مناطق و کلیت کشور وجود ندارد، بالا رفتن دانش تصمیمگیران درخصوص این ابزارها است. لذا اول باید این شناخت در این رابطه ایجاد و دوم اینکه نیاز به کارشناس و مشاوران لحاظ شود؛ میبایست این نیاز به چشم آید و در نهایت به این سمت حرکت کنیم.
ابرپروژههای بزرگ، راهکار تامین مالی دارند؛ اکنون بازار سرمایه ایران پتانسیل زیادی دارد، ولی قسمتی از آن بازار سرمایه است، یک قسمت دیگر باید حتما از سمت ابزارهای بینالمللی تامین مالی شود، بدین معنا که براساس ابزارهای ترکیبی از بازارهای داخلی و ابزارهای بینالمللی این اتفاق صورت بگیرد.
مناطق آزاد ایران نیازمند درک وجودی خود هستند، اینکه مناطق آزاد را چرا به وجود آوردهاند؟! اصلا مناطق آزاد در دنیا با چه هدفی تاسیس شدهاند؟ آیا هر منطقهای فعالیت و اقدامات مناطق دیگر را باید انجام دهد، یا متفاوت است؟ اولین موضوع همین است که متاسفانه در نظر گرفته نشده است. نکته بعد این است که آیا این مناطق در پروژهها از هم کپی میکنند یا نه، بلکه هر منطقه مبتنی بر پتانسیلهای همان منطقه و به لحاظ نیروی انسانی و پتانسیلهای منطقهای و کشورهای همسایه، تکنولوژی و… اقدام میکند. بر همین اساس بحث کارایی ابزارهای مالی را پیاده میکنیم و پارامترهای متناسب را میچینیم که منطقهای، داخلی و بینالمللی هستند و میشود روی آن کار کرد. لذا لزوما از هر منبع مالی برای هر منطقه و پروژهای استفاده نمیکنیم؛ به همین دلیل یکی از کارهای مهم هر منطقه آزاد، شناسایی نقاط قوت و ضعف است. اینها اقدامات بسیار ساده است، ولی به درستی انجام نمیشود و متاسفانه به دلیل نبودن مشاوران تراز اول داخلی و بینالمللی، زمان و فرصتهای زیادی از دست میرود.
متاسفانه ما نمیتوانیم ساختار مناطق آزاد را از کشور جدا کنیم، مگر اینکه رویکردمان مشخص و معین شود. در اینجا نیازمند یک الگو هستیم همانند سنگاپور، هنگکنگ، دبی و دیگر مناطق آزاد موفقی که در دنیا وجود دارند. بر همین اساس باید نظامهای ارزیابی و کنترل آنها درخصوص منابع و مصارف را بررسی کنیم و از آنجایی که خیلی از تامین مالیها به صورت اف.تی.آی در آن کشورها انجام میشود، صاحبان سرمایه درایت کافی را دارند؛ زیرا در ایران منابع دولتی، بودجه و یا ترکیب این دو است، یا اتفاقهای دیگری میافتد که به آن صورت نیست. لذا نیازمند این میشویم که اقدامات نظارتی بگذاریم، اما در دنیا این موضوع بسیار شفاف است.
یکی از پتانسیلهای شرکتهای سرمایهگذاری این است که تبدیل به نقطه اصلی جذب سرمایهگذاری در مناطق آزاد شوند؛ اما در ایران مشکلاتی وجود دارد و میخواهیم همواره قدرت در یک نقطه متمرکز شود و این اجازه را به شرکتهای دیگر نمیدهیم. در مناطق آزاد هم بدین ترتیب است، سازمانها علاقه دارند این قدرت را داشته باشند. اولین موضوع مهم این است که این تغییر در ذهنیتها ایجاد شود. نکته دیگر این است که به شرکتهای سرمایهگذاری اجازه دهیم کار کنند، یعنی دستشان را باز بگذاریم تا با شرکتهای بینالمللی قرارداد ببندند، مشاورین بزرگ استخدام کنند و از پتانسیل آنها استفاده نمایند؛ اما برای این اقدامات باید آزادی عمل داشته باشند، نه آنکه محدود شوند و مثل سرزمین اصلی دچار مشکلات عمده گردند. نکته دیگر اینکه نیازمند یکسری قوانین و مقررات در کلیت است که این اجازه و راحتی عمل را مجلس باید به مناطق آزاد و شرکتهای سرمایهگذاری دهد تا بتوانند با فراغ بال فعالیتهای مدنظر را انجام دهند. این سه موضوع نیازمند اراده منسجم و قوی است. امروز بازار سرمایه ایران آنقدر بزرگ شده که حداقل مناطق آزادی که چابک و توانمند هستند، بتواند از این منابع داخلی استفاده نمایند و پس از رفع تحریمها، به دنبال تامین مالی بینالمللی برویم و این شرکتهای سرمایهگذاری هستند که باید حلقه حضور متفکرین و افراد توانمند در حوزه سرمایهگذاری هم در خارج و هم داخل ایران باشند تا بتوانند تکانی به این وضعیت دهند.
یوسف هاشمنژاد، کارشناس حوزه تامین مالی و سرمایهگذاری:
شریانهای مالی، ابزار کلیدی توسعه و پیشرفت مناطق آزاد
امروزه بسیاری از کشورهای پیشرفته براساس رهیافتهای مشارکت توسعه و استفاده از ظرفیتهای منحصربهفرد بخشهای مردمی اقتصاد ازجمله بخش تعاون به عنوان بخش خصوصی نظاممند و جامعهمحور، موفق به راهبری و اجرای بسیاری از پروژههای توسعهای شده و با بسیج توانمندیهای مادی و معنوی جوامع، جلوههای بارزی از مشارکت عمومی-خصوصی را در زمینهها و مقاصد مختلفی همچون ایجاد زیرساختهای فیزیکی تولید و توزیع برق، آب و فاضلاب، خطوط لوله، دفع زباله، مسکن، بیمارستان، ساخت مدرسه، استادیوم، زندان، راهآهن، کنترل آلودگی هوا، خطوط ریلی، سیستمهای مبتنی بر فناوری اطلاعات، ارائه خدمات بهداشتی و اجتماعی رقم زدهاند.
در ایران هم اجرای طرحهای عمرانی، زیربنایی و توسعهای کشور و نحوه تامین مالی آنها، یکی از دغدغهها و موضوعات مهم موردتوجه تمامی دولتها بوده است. در طول سالیان متمادی نحوه تامین مالی و اجرای این طرحها صرفا بر پایه منابع محدود بودجه عمومی و اجرا براساس روابط کارفرمایی و پیمانکاری استوار بوده است که عدم تامین و تخصیص بودجه موجب تاخیرهای چندین ساله در اجرا و بهرهبرداری این پروژهها شده است. این امر سبب شده، دولتها به منظور دستیابی به منابع مالی و همچنین در راستای افزایش کارآمدی اجرای طرحهای زیرساختی از طریق مشارکت بخشهای غیردولتی اقدام نماید.
مشهورترین روشهای تامین مالی در دنیا به ترتیب جذابیت، اثربخشی و مرغوبیت: اول سرمایهگذاری خارجی؛ دوم بازار سرمایه و بورس، سوم مجامع شرکتها و چهارم بیمهها است.
دیگر روشها: صندوقها و بانکها و در نهایت بودجه دولت است. دولتهای دنیا برای توسعه مناطق سعی میکنند مشارکتهای عمومی و خصوصی را بیشتر وارد و در موارد کمتری بودجه تامین کنند؛ چراکه ناتوانند و اگر هم بخواهند، نمیتوانند فراهم کنند. پس اگر بخواهیم بهترین سرمایهگذاریها را به ترتیب بگویم، همین روشهای فوق است. اما مناطق آزاد، مناطقی از کشور هستند که از نظر اقتصادی شرایطشان خاص است؛ زیرا مقررات ملی و بینالمللی متفاوتی برای آنان حاکم شده است. به هر حال باید تاکید کرد که قوانین و مقررات دست و پاگیر در مناطق آزاد کمتر وجود دارد و توسعه مناطق آزاد تجاری-صنعتی بدون تنوعبخشی در تامین مالی و بدون توسعه نهادهای مالی توسعه امکانپذیر نیست. در حقیقت یکی از ابزارهای مهم و کلیدی که موجب سرعتدهی به توسعه و پیشرفت در مناطق آزاد میشود، شریانهای مالی است.
آنچه مقررات مربوط به سرزمین اصلی است، در مناطق آزاد باید برداشته شود؛ خواه اصلاح اساسنامه و افزایش حدود اختیارات و یا ایجاد زیرساختهای فناوری و حقوقی و هر آنچه که مانع باشد. این قاعده کلی باید وجود داشته باشد، اما در بعد نهادها و روشهای تامین مالی و ابزارهای تامین مالی نیز نیازمند به خلق روش و ابزار هستیم و اینکه مناطق آزاد را باید به قدری جذاب نماییم که به جای آنکه مرکز واردات کالاهای مصرفی و بعضا نامرغوب و وارد کردن آن به سرزمین اصلی باشد، کاری کنیم که از نظر تامین مالی هاب منطقه شویم. شرکتهای صنعت بیمه و صنعت مالی باید آنجا کار کنند، بازار سرمایه باید در مناطق دایر شود تا مناطق آزاد در تامین مالی خودشان عاجز نباشند.
اکنون مناطق آزاد شرکتهای سرمایهگذاری دارند که این شرکتها به صورت سنتی اداره میشود و نمیتوانند سهامشان را عرضه و در پروژهها تامین مالی کنند. این شرکتها یا مبتنیبر بودجه سازمانهای مناطق آزاد هستند، یا برای پروژهها وام میگیرند و یا افراد به صورت مستقیم شریک میشوند؛ اما اگر کاری کنیم که بازار سرمایه در مناطق آزاد ورود کند، آن وقت هر کسی با دارایی کم هم میتواند آنجا مشارکت کند. ضمن اینکه شرکتهای خارجی نیز میتوانند حتی از مزیتها، معافیتها و اقامت در بازار بورس و سرمایه و شرکتها سرمایهگذاری استفاده کنند.
متاسفانه در مناطق آزاد پشت هم مصوبه میدهیم بدون آنکه فکر کنیم که چگونه باید تامین مالی برای توسعه مناطق انجام شود؛ بدون آنکه بدانیم چگونه میتوانیم گمرکات را بیاوریم و یا اینکه چگونه در بعضی جاها که به زیرساختی مثل راهآهن نیاز است، میتوانیم تامین مالی کنیم. چگونه انبارها، سردخانهها و در صورت وجود بندر شناورها و جرثقیلها را مهیا کنیم؟ اینها زیرساختهای لازم برای توسعه مناطق است که بایستی از دولت و ادارهکنندگان این مناطق و در واقع از حاکمیت خارج کنیم. نه ما میپسندیم تامین مالی کنند و نه آنها میتوانند تامین مالی را انجام دهند.
در مناطق آزاد ایران، روش و مشارکتهای مستقیم اجرا میشود، مثلا یکی میآید میگوید من فلان بازارچه را میسازم، لذا بیشتر روشها جنبههای مشارکتی دارد؛ از طرفی تامین مالی خارجی خیلی هم کم صورت میگیرد، درحالی که در منطقه آزاد خیلی کمتر محدودیت داریم، ولی از این ظرفیت استفاده نمیکنیم. باید بازار مشتقه ارزی، مرکز خرید و فروش ارزهای دیجیتال، صرافی دیجتال، بورس مناطق آزاد، ورود شرکتهای سرمایهگذاری مناطق آزاد به بورس با اصلاح اساسنامه و تامین مالی، توسعه اوراقها و فروش اوراق مشارکت، اوراق تامین مالی همه و همه بیایند. حتی دولت باید بیاید اوراقش را در مناطق آزاد عرضه و از شریکهای خارجی بتواند برای پروژهها تامین مالی کند. لذا ظرفیت داخلی اشباع شده و ظرفیت داخلی امکان این همه برنامه معوق دولت و نیازهای دولت به بودجه را ندارد.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰