این نماینده مجلس در هفتههای اخیر تمام تمرکز خود را روی ماجرای همتی ، ارز ، ظریف و هلدینگ خلیج فارس گذاشت، گویی که فساد اقتصادی کشور تنها در این نقاط خلاصه شده است. اما آیا او از اصل ماجرا آگاه بود، یا نادانسته همان مسیری را طی کرد که برایش طراحی کرده بودند؟
به گزارش اخبار آزاد، این نماینده مجلس در هفتههای اخیر تمام تمرکز خود را روی ماجرای همتی ، ارز ، ظریف و هلدینگ خلیج فارس گذاشت، گویی که فساد اقتصادی کشور تنها در این نقاط خلاصه شده است. اما آیا او از اصل ماجرا آگاه بود، یا نادانسته همان مسیری را طی کرد که برایش طراحی کرده بودند؟
درست در زمانی که او به ظاهر مشغول مبارزه با فساد بود، هوتن سالاری، مدیر بینالملل وزارت نفت، با وجود رد صلاحیت امنیتی، همچنان در مسند قدرت باقی ماند. چرا؟ چون فروش نفت ایران در دست اوست و قدرتهای پشت پرده نمیخواستند این مهرهی کلیدی را از دست بدهند.
آقای ثابتی، شما که فریاد عدالت و شفافیت سر میدهید، آیا میدانید که هوتن سالاری به دلیل تابعیت کانادایی همسرش از سوی نهادهای امنیتی رد صلاحیت شده است؟ آیا میدانید که همین فرد، بدون صلاحیت، در ده سال گذشته بیش از دویست سفر خارجی داشته است و همچنان کلیددار فروش نفت ایران است که چندی پیش رسانه ها و فعالان رسانه ای در شبکه های اجتماعی به جزئیات آن پرداختند؟ آیا میدانید که ماجرای هلدینگ خلیج فارس و نوسان قیمت ارز ، صرفاً یک رد گم کردن بود تا ذهن امثال شما و جامعه را منحرف کنند و مهره اصلی را حفظ کنند؟
سربازی که بدون فهمیدن، در زمین دیگران بازی کرد
ثابتی در تمام مواضعش علیه فساد، خود را در نقش یک عدالتخواه معرفی میکند، اما متوجه نیست که در حال اجرای نقشهی همان افرادی است که به فساد آلودهاند. این وضعیت یادآور نقش ابوموسی اشعری در تاریخ اسلام است؛ فردی که تصور میکرد در حال اجرای عدالت است، اما در نهایت ابزار دست سیاستبازانی شد که بهسادگی او را فریب دادند و از او به نفع خود استفاده کردند.
ثابتی، در حالی که با سروصدا به پروندههای فرعی میپرداخت، نقش یک مهره سیاسی را برای حفظ جایگاه هوتن سالاری بازی کرد. همانهایی که پشت پرده به حفظ سالاری نیاز داشتند، با ماهرانهترین تکنیکها، یک بازی طراحی کردند: سر و صدای زیاد برای ماجرای ، همتی ، قیمت ارز ، هلدینگ خلیج فارس، و ظریف ساختند تا کسی متوجه نشود که چه کسی واقعاً نفت ایران را در دست دارد.
وزیر نفت؛ معمار بازی یا مهره ای دیگر؟
اما معمار اصلی این بازی که بود؟ محسن پاکنژاد، وزیر نفت. او به خوبی میدانست که چگونه از ابزارهایی مثل ثابتی برای هدایت افکار عمومی استفاده کند. در شرایطی که اعتراضات نسبت به ناترازی انرژی، ناکارآمدی وزارت نفت و بحرانهای اقتصادی به اوج رسیده بود، او نیاز به یک سناریو داشت: قربانی کردن یک مهره اصلی کابینه مانند ظریف برای حفظ مهرهی اصلی یعنی هوتن سالاری.مهره ای که خیلی از دوستان اقای وزیر را حمایت میکند.
ثابتی با فریاد زدن دربارهی فساد در هلدینگ خلیج فارس، و دوتابعیتی بودن ظریف و بالا بودن قیمت ارز و ناکارامدی همتی ، عملاً همان کاری را کرد که پاکنژاد میخواست؛ منحرف کردن نگاهها از مسئلهی اصلی.
در حقیقت، کل ماجرای ظریف و همتی و هلدینگ خلیج فارس، صرفاً یک بازی رسانهای بود تا فردی مثل هوتن سالاری، که فروش نفت ایران را در دست دارد، بیسروصدا در قدرت باقی بماند.اما اینجا یک سؤال مهم مطرح میشود: آیا پاکنژاد خود طراح این بازی بود یا او هم مانند ثابتی، مهره ای در دست قدرتهای پشت پرده؟
طراحان اصلی این بازی چه کسانی بودند؟
اگر کمی عمیقتر فکر کنیم، این احتمال مطرح میشود که اصلاً طراح این بازی نه پاکنژاد، نه دولت، بلکه همان کاسبان تحریم و مافیای نفتی بودند.که میتوانند با عرضه ارز در بازار قیمت را مدیریت کنند و البته نقش خود را عالی ایفا کرده اند.چه کسی بیشترین سود را از حفظ هوتن سالاری در رأس فروش نفت میبرد؟
چه کسانی میتوانند بدون کوچکترین شائبهای یک مجری پرهیاهو اما ساده را بازی بدهند و مثل عروسک در دستان خود بگردانند؟یک قاچاقچی بزرگ سوخت که شبکههای فساد را مدیریت میکند؟یکی از مافیای نفتی که بهخوبی میداند چگونه از فضای رسانهای سوءاستفاده کند؟یکی از کاسبان تحریم که سودش در حفظ آشفتگی بازار نفت است؟
اگر هوتن سالاری حذف میشد، چه اتفاقی میافتاد؟ شاید کنترل فروش نفت به دست افراد دیگری میافتاد که چندان اهل زد و بند با این شبکههای موجود فساد نبودند. بنابراین بازیگران پشت پرده به یک قربانی نیاز داشتند، و چه کسی بهتر از امیرحسین ثابتی که با هیاهو و جنجال رسانهای، بهترین ابزار برای این هدف بود؟
ثابتی؛ مجری تلویزیون نسبتا خوب ، اما سیاستمدار بد
هیچکس نمیتواند توانایی رسانهای ثابتی را انکار کند. او مجری خوبی است، اما سیاستمدار نیست.
سیاستمداران واقعی بازی را طراحی میکنند، نه اینکه به ابزار بازی دیگران تبدیل شوند. ثابتی، بدون آنکه بداند، تبدیل به نقش آفرین در زمین مافیا شد.
او با فریادهای خود، نهتنها فساد را ریشهکن نکرد، بلکه به استمرار فساد در سطح کلان کمک کرد. همانطور که در تاریخ، ابوموسی اشعری فکر میکرد در حال برقراری عدالت است، اما در نهایت نادانسته بزرگترین ضربه را به جبههی خودی زد، ثابتی نیز بدون اینکه بداند، برای همان کسانی بازی کرد که از آنها متنفر است.
از عدالتخواهی تا ابزار شدن
در سیاست، آنکه باهوشتر است، بازی را طراحی میکند، و آنکه سادهلوحتر است، بدون اینکه متوجه شود، در زمین دیگران بازی میکند.
آقای ثابتی،شما که خود را فریادگر عدالت میدانید،شما که به دنبال پاکسازی فساد از کشور هستید،
آیا امروز متوجه شدید که بازی خوردهاید؟آیا درک کردید که موضوع هلدینگ خلیج فارس، همتی ، ارز ، ظریف فقط یک بهانه بود تا فروش نفت ایران همچنان در دستان یک فرد فاقد صلاحیت باقی بماند؟ راستی رابطه بین افای خوشرو و اقای سالاری و مافیای سوخت در امارات و چین میدانید ، مطمئن هستیم نمیدانید اصلا چون نمیدانید انتخاب شدید .
آیا میدانید که شما، با هیاهوهای رسانهای، دقیقاً همان کاری را کردید که طراحان این بازی میخواستند؟
در نهایت، شاید وقت آن رسیده باشد که به جای فریاد زدن، کمی فکر کنید و لااقل حالا یکبار خوب فریاد بزنید البته اگر خودتان از طریق همین مافیا ساپورت مالی نشده اید یا وامدار مافیای نفتی نیستید ، اگر شما و گروهی که شما انها را نمایندگی میکنید دلال نفتی نیستید حتما باید به مسئله سالاری به صورت واضح رسیدگی کنید و از وزیر نفت بخواهید با ایشان برخورد شود و اگر کسی از ایشان حمایت میکند هم سوال و جواب کنید. ولی اگر شما هم آگاهانه در این بازی هستید، ماموریت خودتان را خوب انجام داده اید و ما ساده لوح بوده ایم.حالا این گوی و این میدان امتحان.معلوم کنید شما وامدار و مامور باند کاسبان تحریم و قاچاقچیان سوخت هستید یا طرفدار مردم و نماینده مردم.
دیدگاهتان را بنویسید