ضرورت بهرهمندی مناسب از پتانسیل کریدورهای تجاری بینالمللی در مناطق آزاد
به گزارش اخبار مناطق آزاد، وی در پاسخ به این سوال که مناطق آزاد در مسیر تجاریسازی تولیدات صنعتی و غیرصنعتی با چه فرصتها و چالش هایی مواجه میباشد، گفت: من لازم میدانم چند نکته اساسی را مطرح کنم. نکته اول اینکه سازمانهای مناطق آزاد را یک کل ببینیم که شعباتی در سراسر کشور دارند؛ درحال حاضر مجموعا پانزده بنگاه اقتصادی تحت عنوان مناطق آزاد تجاری-صنعتی در ۱۵نقطه ایران اسلامی قرار دارند؛ باید بپذیریم که هر کدام کارکرد مختص به خود را دارند؛ یکی با هدف توسعه گردشگری و دیگری با اهداف گسترش تولیدات صنعتی و ترانزیت و… ایجاد شده است. نکته اساسی از زمان تشکیل این سازمانها و مناطق در کشور در اوایل دهه۷۰، این است که یک راهبرد اساسی براساس قانون چگونگی اداره مناطق آزاد برمجموعه سازمانهای مناطق آزاد حاکم میباشد؛ ولی با تغییر دولتها، افراد با گرایشهای فکری خود، اداره امور مناطق آزاد را برعهده گرفتهاند. لذا مناطق آزاد را میتوان به یک سازمان انتفاعی دولتی از این منظر تشبیه کرد که در حقیقت درآمد-هزینهای هستند. معمولا دولتها یا کمک نمیکنند یا کمک دولتها بسیار ناچیز است. درواقع کمک دولتها از طریق قانون و تسهیلات نرمافزاری میباشد؛ از این طریق است که دست مناطق آزاد را برای تجارت باز گذاشتند؛ در حقیقت قانون پولی، بانکی، مالی مختص به خود را به این مناطق دادهاند. اما اینکه آیا مناطق آزاد از این ظرفیتها استفاده کردهاند یا خیر؟ بحث مفصلی است. بهعنوان مثال یک شرکت خصوصی را درنظر بگیریم که به این شرکت اعلام کردند که قانون کار مخصوص به خود را دارد؛ و یا قانون بانکی و ویزا و تردد اتباع بیگانه منحصر به خود را دارا میباشد. طبیعتا به این شرکت خصوصی اگر ۲۰سال فرصت دهیم، به یک وضعیت متفاوت با عملکرد خوبی خواهد رسید. حال این مثال را به مناطق آزاد کشور تعمیم دهیم؛ بهنظر میرسد مناطق آزاد قوانین بینظیری دارند و در بهترین نقاط کشور از منظر تجاری، صنعتی، گردشگری و تکنولوژیهای نوین شکل گرفتهاند، اما اینکه توانستند از این فرصتها استفاده کنند یا نه، باید بگوییم که به نظر میآید هنوز راه درازی در پیش دارند و هنوز به اهدافی که قانونگذار پیشبینی کرده، نرسیدهاند.
نگاه دولتها به مناطق آزاد صرفا اقتصادی نبوده است
طباطبایی افزود: باید تصریح کرد، دلیل عمده عدم تحقق اهداف این است که نگاه دولتها به مناطق آزاد که یک مجموعه اقتصادی به معنی واقعی کلمه است، صرفا اقتصادی نبوده است؛ بلکه نگاه دولتها به این مجموعه، نگاه سیاسی و اصطلاحا غیراقتصادی بوده است. ادله هم بر این موضوع را در عزل و نصب مدیران در ادوار مختلف میتوان دید. بهنظر میرسد اگر قرار بود به آنچه که قانونگذار بر مناطق آزاد پیشبینی کرده که همان اهداف اصلی است، برسیم؛ باید یک نگاهی به اداره مناطق آزاد داشته باشیم و مدیریت مناطق را ارزیابی و آسیبشناسی نماییم. بالاخره در مقاطعی نقاط قوت را تقویت و نقاط ضعف را باید رفع کنیم. مسلم است که مناطق آزاد ظرفیت بینظیری دارند و حتما میشود در بخش تجاری و صنعتی و هم بخش گردشگری شاهد یک تحولات اساسی به نفع اقتصاد ملی بود.
وی درخصوص دامنه گسترده واردات تاکید کرد: بحث تجارت صرفا واردات کالا نیست. حتی در مورد صدور ویزا که مقطعی در کیش و یا قشم انجام میشد و اتباع بیگانه که در دوبی بودند برای اینکه بیرون بروند و ویزای جدید بگیرند، کیش و تاحدودی قشم را اقامتگاه کوتاهمدت قرار میدادند هم شامل میشود. باید بدانیم هدف از تجارت، کسب درآمد است.
این کارشناس مسائل اقتصادی اظهار داشت: اینکه میگوییم مناطق آزاد کار تجاری کنند، صرفا بحث واردات و صادرات نیست؛ البته اینها هم میتواند باشد، اما ترانزیت، صادرات و صادراتمجدد کالا نیز حائز اهمیت است. به عنوان مثال درحال حاضر با عنایت به رشد آیتی و هوش مصنوعی، امارات گامهای بسیار بلندی در این زمینه برداشته است و ما در کیش نیز فرصتی اینچنینی میتوانیم برای شبکه آیتی ایجاد کنیم، به شرط آنکه امکانات و مزایا برای مهندسین کامپیوتر در این منطقه فراهم گردد. این فرصت بینظیری برای مناطق آزاد است؛ لذا تجارت در مناطق صرفا واردات و صادرات کالا نیست، بلکه هر کاری که منشا صادرات باشد، میتواند در آنجا شکل بگیرد.
ایران درحال حذف شدن از مسیرهای ترانزیتی بینالمللی است
طباطبایی همچنین به کریدورهای تجاری اشاره کرد و اذعان نمود: موقعیت جغرافیایی ایران، یک موقعیت بینظیر است؛ اصطلاحا دونبش نیست، بلکه چهارنبش است؛ از هر مسیر کشور میتواند کالا ترانزیت شود، چه غرب کشور از سمت ترکیه و عراق، چه جنوب کشور و کشورهای خلیجفارس، چه از سمت شرق کشور مثل پاکستان و چه از سمت شمال و کشورهای آسیای میانه؛ لذا میتوان از هر طرف ایران خط لوله گاز نفت، سوآپ فرآوردههای نفتی و ترانزیت کالا داشته باشیم. مسیر هوایی و کریدورهای هوایی نیز موقعیت بینظیری در ایران است؛ بحث قدیمی راه ابریشم درواقع بیحکمت نبود که از ایران عبور میکرد؛ اکنون چینیها دنبال تکمیل ابرپروژه «یک کمربند؛ یک جاده» هستند و مسیر ایران برایشان بینظیر است.
وی ادامه داد: مسیرهای ترانزیتی متعددی نیز در ایران وجود دارد که از این مسیرها به خوبی میتوان استفاده کرد. اما برای استفاده از این مسیر باید توجه ویژه داشته باشیم؛ چراکه صرفا اینگونه نیست که ما بگوییم در مناطق جنوبی مناطق آزاد همچون قشم و کیش یا چابهار است و یا در شمال منطقه آزاد انزلی و یا در غرب ماکو قرار دارد؛ نباید گمان کرد که چون این مناطق آزاد وجود دارند، بنابراین ترانزیت شکل میگیرد؛ خیر! بخش عمده مسائل و مشکلات ما مبدا و مقصد نیست، گرچه آنها هم مسائل خاصی دارند؛ اما بخش اصلی در وسط کشور است؛ به عنوان کامیون یا کانتینری که از جنوب راه میافتد تا به شمال برسد، یا از غرب به شرق برسد و بالعکس، ممکن است در این مسیرها چه جادهای، چه ریلی، مسائل و مشکلات خاص خود را داشته باشد. بنده چندی پیش شنیدم که از چین یک قطار با حدود ۲۰۰کانتینر به آلمان رفت که حدود دو هفته طول کشید. درحالی که مسیر دریایی آن تقریبا نزدیک به دوماه طول میکشید؛ طبیعی است که مسیر ریلی با مسیر دریایی رقابت میکند. نکته دیگر اینکه وقتی از آلمان دو هفته طول میکشد، چرا باید از بندرعباس یا جنوب به شمالی برود که ۷روز طول میکشد؟ آیا میتوانیم بگوییم مسیر ترانزیتی ایران کوتاهترین، امنترین و ارزانترین مسیر خواهد بود؟ امروز، «زمان» برای ترانزیت بسیار مهم است، لذا ما به لحاظ ذهنی معتقد هستیم که ایران بهترین مسیر ترانزیتی است، اما این نکته، بالقوه است؛ برای بالفعل شدن، باید زمان و هزینهها به حداقل رساند؛ ولی وقتی که کالایی از جنوب راه میافتد و میخواهد به شمال بیاید، اما به هر دلیلی ممکن است در راه متوقف شود یا یکی از زنجیرههای موثر در ترانزیت یا سازمانهای موثر در زنجیره ترانزیت تعطیل باشد و کار تشریفاتی انجام ندهد، نتیجه آن میشود که زمان عبور کالا از مسیر ایران طولانیتر میگردد؛ به رغم اینکه در جنوب یا شمال در محدوده منطقه آزاد این تبادل زودتر و با سرعت بیشتر انجام میشود، ولی وقتی این میانهراه تاخیر باشد، مشکل ایجاد میشود.
این کارشناس مسائل اقتصادی اظهار کرد: در ذهن همه این است از چین تا آلمان قطار رفته و ۲۰۰کانتینر برده و ۱۴روز زمان برده است؛ اما در مسیر ایران بهراحتی نصف آن زمان به طول خواهد انجامید. اما به سبب مشکلات فوقالفذکر، ایران بهراحتی از این مسیر حذف میشود و مسیرهای دیگر جایگزین میگردد. زمان در ترانزیت فوقالعاده مهم است و این موضوع به همه سازمانهایی که در ترانزیت موثر هستند از منطقه آزاد گرفته تا بنادر، گمرکات، نیروهای انتظامی و همه اشخاصی که نقش بزرگ و کوچک در بحث ترانزیت دارند، ارتباط پیدا میکند. اگر همه پای کار نیایند و مکانیزم درستی طراحی نکنند، ما فرصت ترانزیت بینالمللی را همچنانکه بخش عمدهاش را از دست دادهایم، ممکن است مابقی را هم از دست دهیم؛ چراکه دیگر کشورها بیکار ننشستهاند، آنها مسیر ترانزیتی جدید را باز میکنند و کالای خود را صادر مینمایند.
توسعه صادرات در مناطق آزاد براساس ظرفیتهای منطقهای و استانی
طباطبایی در ادامه در پاسخ به این سوال که مناطق آزاد چگونه میتواند از خدمات قابل صادرات استان متبوع خود و استانهای همجوار در مسیر توسعه تجارت استفاده کند، گفت: هر منطقه آزادی که ایجاد شده، ابتدا از مزیت نسبی همان منطقه یا منطقه همجوار باید استفاده نماید؛ بهعنوان مثال منطقه آزاد اینچهبرون در استان گلستان، یک فرصت بینظیر برای محصولات استان است. در گلستان ۹۲نوع محصول زراعی وجود دارد، ازجمله زیتون، توت، گوجهفرنگی و محصولاتی همچون گندم، جو، ذرت و محصولات جنگلی و..؛ طبیعی است که منطقه آزاد فرصتی میباشد که صنایع تبدیلی کشاورزی در استان گلستان شکل بگیرد، ارتقا پیدا کند و محصول تولیدی هم به کشور همجوار صادر گردد. هر منطقه آزادی که در هر نقطه هست در ابتدا بایستی از مزایای همان منطقه برای تولید کالا و خدمات استفاده کند. به عنوان مثال در کیش وقتی بحث گردشگری مطرح است، از ناوگان مسافربری دریایی همانجا باید استفاده کرد و…؛ در نتیجه هر منطقه یک مزیت نسبی دارد که عقل حکم میکند از مزیت نسبی همان منطقه استفاده شود.
این کارشناس مسائل اقتصادی در پایان درخصوص امکان همکاری فیمابین گمرک، سازمان توسعه تجارت و وزارت امور اقتصادی و دارایی جهت تامین منافع مالی در چهارچوب مناطق آزاد خاطرنشان کرد: اگر این سازمانها یک پله بالاتر بیایند و به جای منافع شخصی، به منافع ملی فکر کنند، بیتردید اهداف محقق خواهد شد؛ بدین معنا که بنادر، گمرکات، سازمان توسعه تجارت و همه سازمانها که دستاندرکار خدمات به کالا هستند تا کالا از ایران عبور کند یا صادر و وارد شود؛ اگر منافع ملی را ببینند، طبیعتا مشکل قابلحل است؛ اما اگر به جای منافع ملی، منافع بخش را ببینند؛ طبیعی است که اهداف تحقق پیدا نخواهد کرد. نیاز اساسی امروز ما این است که یک تغییر نگاه داشته باشیم. ما به اندازه کافی در سنوات گذشته به دلیل دفاع از منافع بخشی و غفلت از منافع ملی، آسیب دیدهایم؛ بنابراین دیگر فرصتی نیست که بخشی فکر کنیم، بلکه باید در این رابطه ملی فکر نماییم. دغدغهمان باید این باشد که آیا این اقدام، منافع ملی را تامین کرده است یا خیر؟ آیا سازمان اقتصادی، کمککننده اقتصادی ملی بوده است یا خیر؟ آیا مناطق آزاد یا سازمانهای اقتصادی موجب کاهش نرخ بیکاری شدهاند یا خیر؟ آیا موجب افزایش رفاه مردم منطقه شدهاند؟ آیا از مزیتهای نسبی کشور برای افزایش صادرات کالا بهره بردهاند؟ اگر نگاه صرف اقتصادی به مناطق آزاد و سازمانهای اقتصادی داشته باشیم، فکر میکنم که مسئولین به آن هدفگذاری که در قالب قانون چگونگی اداره مناطق آزاد برای این مناطق از کشور تعریف کردهاند، خیلی زودتر میرسند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰