آسیب به منافع ملی، در سایه عدم راهبرد توسعه در سازمان منطقه آزاد انزلی
به گزارش اخبار مناطق آزاد، زمانی که ترامپ رئیسجمهور پیشین امریکا، تحتتاثیر مشاوران و اطرافیان خود، مترصد بستن تمام روزنههای تنفس اقتصاد ایران و سفت کردن ساختار تحریمهای اقتصادی علیه کشورمان به صورت حداکثری بود؛ اما بهواسطه رایزنی مقامات هندی و نیاز احتمالی آمریکا برای تامین تدارکات غیرتسلیحاتی ارتش خود در افغانستان، منطقه آزاد چابهار را از تمامی تحریمهای اعمالی مستثنی اعلام کرد؛ در این زمان امیدوار بودیم مسئولین سازمان منطقه آزاد چابهار با درک درست شرایط خاص بینالمللی و استقبال از علاقهمندی هندیها برای سرمایهگذاری در آن منطقه، تمامی شرایط و ملزومات سرمایهگذاری را طبق یک راهبرد بلندمدت بینالمللگرایانه فراهم نموده و از فرصت موجود، نهایت بهرهبرداری را بنمایند.
اما تاسفبار اینکه ضعف مدیریت در سازمان منطقه آزاد چابهار و عدمپشتیبانی قوی و عملی نهادهای ملی از این منطقه آزاد، در کنار تخریب فضای امنیتی از سوی همسایه شرقی، باعث شد خیلی زود امیدواریهای ما و هندیها به ناامیدی تبدیل شود و آخر کار، هند یکی از بزرگترین اقتصادهای درحال توسعه جهان، با تمام علاقهمندیهای اقتصادی و ژئوپلیتیک خود برای حضور اقتصادی قوی در چابهار، از خیر آن بگذرد و احتمالا از آمریکا هم بابت درخواستهای خود برای ایجاد معافیتهای تحریمی عذرخواهی کند.
منطقه آزاد انزلی، تکرار مجدد تاریخ و اتفاقات مشابه در چابهار
امروز و پس از گذشت چند سال، تقریبا شرایط بینالمللی مشابهی بهوجود آمده که اینبار یکی دیگر از مناطق آزاد ایران در شمال کشور یعنی منطقه آزاد انزلی بتواند بر روی موج مثبت تحولات سیاسی و بینالمللی سوار شده و امتیازات اقتصادی متناسب با ظرفیتهای جغرافیایی خود را کسب کند. ولی با نگاهی به فرآیندهای مدیریتی درونمنطقهای و بیرون از آن، میتوان گفت که احتمالا سرنوشت غمانگیز چابهار، در منطقه آزاد انزلی نیز تکرار خواهد شد!
روسیه درگیر در جنگ اوکراین، شدیدا به مسیرهای جنوبی برای شل کردن بندهای تحریم اقتصادی اعمال شده از سوی اروپا و آمریکا نیازمند است. حتی رئیسجمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، بارها، توسعه همکاریهای اقتصادی، تجاری و ترانزیتی با ایران در قالب اتحادیه اقتصادی اوراسیا و کشورهای همسایه و جنوب ایران خصوصا هند را ضرورت راهبردی روسیه نامیده و از مقامات رسمی ایران و محافل اقتصادی آن درخواست همکاری حداکثری کرده است.
در این راستا حداقل در حوزه همکاریهای ترانزیتی، میتوان نیاز روسیه به ترانزیت میلیونها تن محصولات صادراتی و وارداتی از مسیر شمال-جنوب را یک فرصت تکرارناپذیر نامید. در مقابل علاقهمندی روسها، مقامات ایرانی بخصوص رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز بر استقبال از طرحهای همکاریهای دو و چندجانبه اقتصادی با روسیه تاکید فرمودهاند؛ اما متاسفانه آن چیزی که در عمل اتفاق میافتد، بسی ناامیدکننده است؛ بالاخص از سوی مسئولین و مدیران سازمان منطقه آزاد انزلی.
تولید، صادرات و ترانزیت؛ ظرفیتهای مغفول مانده منطقه آزاد انزلی
منطقه آزاد انزلی که بر روی میراث و نقش اقتصادی و تاریخی بندر مهم انزلی در سواحل دریای خزر ایجاد شده است، میبایست برونگرایی مبتنیبر تولید، تجارت و ترانزیت را به عنوان ستون فقرات توسعه خود انتخاب میکرد. اما آبوهوای بینظیر استان گیلان و طبیعت زیبای این خطه باعث گردید، دستاندرکاران امر توسعه منطقه آزاد انزلی، پیگیری طرحهای مرتبط با گردشگری را آسانتر و بهصرفهتر از سایر بخشها دیده و تقریبا از اوایل تاسیس این منطقه یعنی سال۱۳۸۴، توسعه اقتصادی توریسممحور، شالوده طرحهای اقتصادی و عمرانی منطقه آزاد انزلی باشد. فلذا طرح توسعه منطقه آزاد انزلی نیز، درواقع در برگیری زمینهای پرثمر کشاورزی با هدف ایجاد تاسیسات تجاری و توریستی انجام گرفته است، تا بهرهمندی از آن در راستای تولید، تجارت برونگرا و ترانزیت!!! در این خصوص حتی مهمترین طرح عمرانی منطقه آزاد انزلی یعنی مجتمع بندری کاسپین نیز، بیش از آنکه توجیه اقتصادی داشته و از لحاظ فنی قابلیت راهاندازی یک ابرپروژه ترانزیتی بندری را داشته باشد، بیشتر هیاهو برای هیچ بوده است!
اما فعالان اقتصادی و نخبگان اجتماعی منطقه آزاد انزلی مهمترین عامل ایجاد چنین خمودگی و انحراف در مسیر توسعه را نه ضعف مزیتهای جغرافیایی و اقتصادی، بلکه نبود نگاه راهبردی به موضوع توسعه اقتصادی، متناسب با ظرفیتهای بینالمللی این منطقه میدانند. بدین معنا که ساختار اقتصاد در منطقه آزاد انزلی بهجای اینکه به فعالسازی پتانسیلهای برونگرایانه آن با حداکثر بهرهوری از این پتانسیلها بپردازد؛ تحتتاثیر مدیریت پروژهمحور و گاها منفعتطلبانه، به سوی توسعه روساختهای مبتنیبر تجارت خرد و گردشگری داخلی سوق داده شده است.
منطقه آزاد انزلی، بازیگری صرفا نمایشی در توسعه مراودات با اوراسیا
اما این وضعیت درحالی برای منطقه آزاد انزلی به عنوان یکی از استراتژیکترین مناطق آزاد نیمه شمالی ایران اتفاق افتاده است که رقابتهای شدیدی برای نقشآفرینی مناطق اقتصادی در سطح اتحادیه اوراسیا وجود دارد. بهطور مثال کشور آذربایجان در تلاش است با محوریت بندر باکو و منطقه آزاد الت، در حوزه ترانشیپ، ترانزیت و صادراتمجدد، نقش محوری در قالب کریدور تراسیکا ایفا نماید.
همچنین سایر کشورها جهت حضور در کریدور شمال-جنوب طرحهایی برای منحرف کردن آن از طریق ترکمنستان، افغانستان و پاکستان پیگیری میکنند. اما از سال۱۳۸۲، کشور ما علیرغم توافق سهجانبه ایران، هند و روسیه، هنوز درحال ایجاد زیرساختهای ضروری است. یا درخصوص اجرای توافقنامه ایجاد منطقه آزاد مشترک میان ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا، ایران نیازمند مرکز راهبردی تجمیع و مدیریت صادرات کالاهای مورد توافق در ایران و روسیه بود.
در این راستا، منطقه آزاد انزلی در ایران و استراخان در روسیه میتوانستند در این رابطه نقش محوری را داشته باشند. اما متاسفانه منطقه آزاد انزلی علیرغم انجام برخی حرکتهای تبلیغاتی به عنوان بازیگر اقتصادی ایران در اوراسیا، نتوانست در راستای هدف پیشگفته، به ایجاد اجماع در برنامهریزیهای ملی و دست یافتن به جایگاه محوری در اجرای توافقنامه ایران و اوراسیا برسد!
توافقنامه ایران با اتحادیه اقتصادی اوراسیا طی سالهای اخیر، در حقیقت اولین تجربه نیمهموفق ایران در ورود به یک بلوکبندی اقتصادی منطقهای است. هرچند «سازمان همکاری اقتصادی اکو» قبلا با محوریت ایران، ترکیه و پاکستان تشکیل شده است؛ اما اکو تاکنون نتوانسته اهداف اولیه خود را محقق نماید. در مقابل اتحادیه اوراسیا با محوریت روسیه تشکیل شده و مبتنیبر نیازهای اقتصادی این کشور بوده و هدف اصلی آن متنوعسازی شرکای اقتصادی و تقویت همگرایی اقتصادی در حوزه کشورهای شوروی سابق میباشد.
شراکت ایران با اتحادیه اقتصادی اوراسیا در قالب منطقه آزاد تجاری و تجارت ترجیحی در شرایط حاضر که کشورمان تحت تحریمهای سفت و سخت از سوی آمریکا و اروپا میباشد، یک فرصت مناسب برای توسعه صادرات و تامین برخی اقلام موردنیاز داخلی با حداقل هزینههای ممکن است.
اما شاید دو مسئله اساسی برای روانسازی تعاملات تجاری وجود داشته باشد. اولی مربوط به سازماندهی صادرات است. حضور قوی و پایدار در بازار بزرگ اوراسیا و روسیه مخصوصا در زمینه محصولات غذایی و کشاورزی، نیازمند سازماندهی هوشمند محصولات صادراتی از لحاظ کیفیت، قیمت و زمان است.
جذابیتهای مالی بازار مزبور میتواند باعث شکلگیری یک نوع رقابت بین صادرکنندگان ایرانی شود؛ اما داشتن نگاه بلندمدت ایجاب میکند ما برای تثبیت حضورمان در بازار روسیه و اوراسیا، از طریق یک مرکز اقتصادی منطقهای، جریان صادرات را هوشمندانه مدیریت نماییم. این مهم در شمال کشور یا باید در آستارا انجام شود یا منطقه آزاد انزلی. با توجه به وجود زیرساختهای بندری و انبارداری؛ منطقه آزاد انزلی میتواند بهترین مکان تجمیع و مدیریت صادرات به اوراسیا و حتی صادراتمجدد باشد. این نقش منطقهای مهم در حقیقت همان نقش منطقهای موردنیاز هند برای برقراری روابط پایدار با آسیای مرکزی بود که میخواست با سرمایهگذاری در چابهار بهدست آورد. ولی متاسفانه مدیریت منطقهای چابهار در درک موضوع و اقدام مقتضی، بسیار سهلانگارانه و ضعیف عمل نمود. درحال حاضر نیز به نظر میرسد سازمان منطقه آزاد انزلی نیز در درک اهمیت نقشآفرینی منطقهای و بینالمللی خود بسیار کند و ضعیف عمل میکند و مدیریت این نقش مهم، در اولویتهای سازمانی منطقه آزاد انزلی فراتر از برخی حرکتهای نمایشی و تبلیغاتی نمیباشد.
تاکنون هیاتهای مختلف تجاری از استانهای جنوبی روسیه برای تنظیم و روانسازی تعاملات تجاری با ایران به مناطق و استانهای شمالی کشور خصوصا منطقه آزاد انزلی سفر کردهاند و مسئولین سازمان منطقه آزاد انزلی نیز بارها برای گشت و گذارهای مدنظر، به روسیه تشریففرما شدهاند؛ اما نتایج نظری و عملیاتی این رفت و آمدهای متعدد را اگر بتوان در حد یک صفحه ۱۰خطی به رشته تقریر درآورد، موجب خرسندی بسیار خواهد بود!
در ارتباط با موضوع مهم دیگر در توسعه تعاملات ایران و اوراسیا، توسعه زیرساختهای ارتباطی و ترانزیتی، یک نیاز اساسی است. کریدور شمال-جنوب و اتصال خط ریلی ایران به شبکه ریلی آذربایجان و روسیه، سالهاست نقل محافل گوناگون دیپلماتیک شده است؛ ولی آنچه در عالم واقع دیده میشود، بسیار تاسفآور میباشد. امروز مسیرهای ترانزیتی عمدتا به جمهوری آذربایجان منتهی میشود. تصور وابستگی بیشازپیش ایران به شبکه ترانزیتی آذربایجان باعث برخوردهای انبساطی و انقباضی از سوی آذربایجان میگردد که گاها نیز برای تجار و بازرگانان ایرانی زیانآور بوده است. مسیر دریایی ترانزیتی بین ایران و روسیه هم در زمینه برخورداری از کشتیهای باری مجهز، دچار مشکل بوده و رفع این مشکل نیازمند سرمایهگذاری بسیار قابلتوجهی است. توسعه و بهروزرسانی تاسیسات و زیرساختهای بندری نیز در این زمینه مهم میباشد.
نیازمندی مهم دیگر در توسعه تعاملات ایران و اوراسیا، متنوعسازی فرآیندهای پولی و بانکی است. هرچند امروز بین شبکه بانکی ایران و روسیه توافقات بسیار خوبی صورت گرفته است و تجارت با ارزهای ملی، تهاتر کالا و ایجاد نمایندگی شعب برخی بانکهایی روس در ایران جهت تسهیل و روانسازی تعاملات بانکی انجام شده؛ اما نحوه عملیاتیسازی سریع این توافقات یک امر اساسی است که منطقه آزاد انزلی در هرکدام از موضوعات کلان پیشگفته دارای ظرفیتها و استعدادهای منطقهای بسیار ممتازی است؛ اما فهم این امر مهم و اقدام بایسته برای انجام برنامهریزیهای ضروری در این راستا، مسئله تعیین کنندهای میباشد که تاکنون وجود نداشته است!
نبود طرح راهبردی در منطقه آزاد انزلی جهت فعالسازی ظرفیتهای بالقوه
شاهد هستیم که منطقه آزاد انزلی در حوزه تولید، صادراتمجدد، ترانزیت و نقشآفرینی بینالمللی به هیچوجه انتظارات معقول موجود را نمیتواند برآورده کند. علت اساسی در بروز این ضعف بزرگ، نبود طرح راهبردی و ارادهای راسخ در مدیریت منطقهای و حتی استانی برای فعالسازی ظرفیتهای بالقوه است.
منطقه آزادی که متمرکز بر اعطای سهمیه ارزی به تجار خردهپا برای واردات کالای همراه مسافری در سریعترین زمان ممکن با هدف پررونق کردن بازار مجتمعهای تجاری و افزایش آمار گردشگران داخلی است؛ یقینا با بیثباتیهای مدیریتی موجود در سطح مدیریتعالی این سازمان نیز نمیتواند برای برنامهریزیهای اساسی توسعه و تثبیت جایگاه بینالمللی با هدف تبدیل به هاب بزرگ تجارت و ترانزیت شمال ایران در قالب کریدور شمال-جنوب متمرکز گردد.
همچنین منطقه آزاد انزلی امروز باید مهمترین مرکز ایجاد نمایندگیهای بانکها و موسسات مالی اوراسیا و روسیه در ایران با تکیه بر ظرفیتهای قانون مناطق آزاد باشد؛ اما قطعا سستی و رخوت موجود در برنامهریزی و اجرا در این سازمان، اجازه تحقق چنین امری را نخواهد داد.
امیدواریم مشاور محترم رئیسجمهور و دبیر شورایعالی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی، با هدف هدایت منطقه آزاد انزلی در مسیر توسعه راهبردی و برونگرا؛ با بررسی دقیق شرایط موجود این منطقه آزاد، اقدام کرده و حداقل وضعیت بیثباتی در مدیریت ارشد و مدیران سازمان منطقه آزاد انزلی را مرتفع نماید.
مسئله مهم دیگر بازبینی طرحهای راهبردی توسعه منطقه آزاد انزلی و تغییر اولویتهای آن مطابق با ظرفیتهای بینالمللی این منطقه است. تغییر جریان توسعه از تجارت خرد و گردشگری داخلی که آسیبهای فراوانی به ظرفیتهای کشاورزی و محیطزیست منطقه وارد کرده است، به توسعه مبتنیبر تولید، صادرات و ترانزیت بینالمللی میتواند اساسیترین اولویت منطقه آزاد انزلی باشد.
شایان ذکر است، این رسانه در شمارههای آتی با هدف شفافسازی اقدامات انجام شده در توسعه زیرساختهای ترانزیتی و بندری منطقه آزاد انزلی، پروژه «مجتمع بندری کاسپین» را از جهات مختلف مورد نقد و بررسی موشکافانه قرار خواهد داد.
بیتردی صرف هزینههای کلان در پروژهای که احتمالا به لحاظ اجرایی و فنی قادر به برآورده کردن انتظارات نیست؛ نمیتواند در شرایط جاری کشور توجیه منطقی داشته باشد و باید موردتوجه ویژه مسئولین اجرایی کشور خصوصا دستگاههای نظارتی قرار گیرد.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰